حسین بی سر
حتی حسین پیش خدا بیسرش خوش است
در چشم باد، لاله فقط پرپرش خوش است
خورشید روز واقعه خاکسترش خوش است
از باغها شنیدهام این را که عطر یاس
گاهی نه پشت پنجره، لای درش خوش است
دریا همیشه حاصل امواج کوچک است
یعنی علی به بودن ِ با اصغرش خوش است
در راه عشق دل نه که ما سر سپردهایم
حتا حسین پیش خدا بیسرش خوش است
جایی که آب همسفر ماه می شود
دلها به آب نه که به آبآورش خوش است
جایی که پیشمرگ پدر می شود پسر
اولاد هم نبیرهی پیغمبرش خوش است
عالم شبیه آن لب و دندان ندیدهاست
لبخند هم میانهی تشت زرش خوش است
از خون سرخ اوست که تاریخ زنده است
این شاهنامه نیست ولی آخرش خوش است:
اندوه بی شمار ِ پسر را گریستن
بر شانههای مرتعش ِ مادرش….
از ماههای سال “محرم” که محشر است
از روزهای سال ولی “محشر"ش خوش است!
شعر صلوات
برای مداح هایی که می خواهند صلوات بدهند این شعر توصیه می شود
#شعر_صلوات
فرﻣﻮﺩ ﺧﺪﺍ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ
ﺍﻭّﻝ ﺑﻪ ﻣﺪﯾﻨﻪ #ﻣﺼﻄﻔﯽ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ
?ﺩﻭّﻡ ﺑﻪ ﺷﻪ ﻧﺠﻒ ﺳﻼﻣﯽ ﺑﮑﻨﯿﻢ
ﺭُﺧﺴﺎﺭ #ﻋﻠﯽ ﺷﯿﺮ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ
? #ﺯﻫﺮﺍ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﻧﯿﻢ ﮐﺠﺎ ﺗﺮﺑﺖ ﺍﻭﺳﺖ
ﯾﺎﺩ ﺁﻭﺭ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻧﺴﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ
?ﺍﺯ ﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﺑﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺴﻤﻮﻡ ﺳﻼﻡ
ﻣﻈﻠﻮﻡ ﺍﻣﺎﻡ #ﻣﺠﺘﺒﯽ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ
?ﻣﻈﻠﻮﻡ ﺩﮔﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﺩﺭ ﺧﻮﻥ ﺧﻔﺘﻪ
ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ #ﮐﺮﺑﻼ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ
?ﮔﻔﺘﻢ ﺯ #ﺣﺴﯿﻦ ﭼﻮﻥ ﻧﮕﻮﯾﻢ #ﺳﺠﺎﺩ
ﺁﻥ ﭘﺎﮎ ﺍﻣﺎﻡ ﭘﺎﺭﺳﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ
?ﭘﺲ #ﺑﺎﻗﺮ ﻋﻠﻢ ﺁﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﻌﺼﻮﻡ
ﺩﺭﯾﺎﯼ ﻓﻀﯿﻠﺖ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ
? #ﺻﺎﺩﻕ ﮐﻪ ﺭﺋﯿﺲ ﻣﺬﻫﺐ ﺷﯿﻌﻪ ﺑﻮﺩ
ﺁﻥ ﺣﻨﺠﺮﮤ ﻋﻠﻢ ﻭ ﺿﯿﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ
?ﯾﺎﺩ ﺁﺭ #ﺍﻣﺎﻡ_ﮐﺎﻇﻢ ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ
ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ ﺯﻧﺠﯿﺮ ﺑﻪ ﭘﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ
?ﺭﻭ ﺟﺎﻧﺐ #ﻣﺸﻬﺪ_ﺍﻟﺮﺿﺎ ﮐﻦ ﻭ ﺑﮕﻮ
ﺩﺭ ﻃﻮﺱ ﻏﺮﯾﺐ ﺍﻟﻐﺮﺑﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ
?ﯾﺎﺩ ﺁﺭ #ﺍﻣﺎﻡ_ﺗﻘﯽِ ﺻﺎﺣﺐ ﺟﻮﺩ
ﻫﻢ ﻫﺎﺩﯼ ﻭ ﻋﺴﮑﺮﯼّ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ
?ﺣﺎﻻ ﺗﻮ ﺑﯿﺎ ﺣﻀﻮﺭ #ﻣﻬﺪﯼ ﺑﺮﺳﯿﻢ
ﺁﻥ ﺭﻭﺷﻨﯽ ﻭ ﻧﻮﺭ ﻫُﺪﯼ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ
?ﺍﻓﺮﻭﺧﺘﻪ ﻋﺮﺵ ﮐﺒﺮﯾﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ
ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺩﮔﺮ #ﺁﻝ_ﻋﺒﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ
?? الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُم
نمایی زیبا از داخل #ضریح_سیدالشهدا
نمایی زیبا از داخل #ضریح_سیدالشهدا
تقدیم به همه عاشقان اباعبدالله ? ]
"محرم تمام شد.
بخونید حتما .
من که خوندم وخیلی به فکر فرو رفتم .
“محرم تمام شد.
به خانه هایتان بروید.
مهیا شوید برای همه انچه که بوده اید.
حسین را هم درون پستو هایتان پنهان کنید تا سال دیگر .
چون علم و کتل ونخل و زنجیرهایتان.
اکبر و اصغر و قاسم و عباس را هم!
عباس را نه!
به کارتان می اید.
برای قسم خوردنتان هنگام دروغ.
برای گاه خطر هایتان.
زمانی که می خواهید سر دیگری کلاه بگذارید وشاهدی می خواهید.
فردا صبح هم کرکره مغازه هایتان را بالا بدهید.
دربنگاهایتان را باز کنید و یک لایتان را چهار لا حساب کنید.
کلاه هایتان را آماده کنید برای اینکه دوباره تا خرخره سر مردم بگذارید.
آنچه را این روز ها خرج نذریهایتان کردید.
خرج شربت چای مرغ وبرنجتان
به یک باره جبران کنید.
بروید و حسین و دردهایش را به حال خود بگذارید.”
“دکتر على شریعتى”
حر ریاحی
#روزنگار_محرم
#حر
#تولیدی_به_قلم_خودم
آن روز حر عاشق شده بود و نمی دانست چه کسی او را عاشق کرده است . تا نام مادر را شنید اجازه جسارت به خود نداد .ادب در محضر یار را به یاد آورد .فاطمه س آن بانوی بی نشان را به یاد آورد .شاید در آن لحظه که بین دو راهی حق و باطل قرار گرفته بود فاطمه (س) گوشه چشمی به او کرده بود .
ادب در مقابل مادر ما تشنه ی یک جرعه آنیم .با گوشه چشمت بانو مرا هم مثل حر آزاده کن .مرا هم با نگاهت به دنبال حسین (ع)آواره کن .
من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم
روز اول کامدم دستور تا آخر گرفتم
بر مشام جان زدم یک قطره از عطر حسینی
سبقت از مشک و گلاب و نافه و عنبر گرفتم