حر ریاحی
01 مهر 1396
#روزنگار_محرم
#حر
#تولیدی_به_قلم_خودم
آن روز حر عاشق شده بود و نمی دانست چه کسی او را عاشق کرده است . تا نام مادر را شنید اجازه جسارت به خود نداد .ادب در محضر یار را به یاد آورد .فاطمه س آن بانوی بی نشان را به یاد آورد .شاید در آن لحظه که بین دو راهی حق و باطل قرار گرفته بود فاطمه (س) گوشه چشمی به او کرده بود .
ادب در مقابل مادر ما تشنه ی یک جرعه آنیم .با گوشه چشمت بانو مرا هم مثل حر آزاده کن .مرا هم با نگاهت به دنبال حسین (ع)آواره کن .
من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم
روز اول کامدم دستور تا آخر گرفتم
بر مشام جان زدم یک قطره از عطر حسینی
سبقت از مشک و گلاب و نافه و عنبر گرفتم