تاثیر قصه های قرآنی بر کودکان
تاثیر قصه های قرآنی بر کودکان
قرآن کریم، کلام خدا و اصلیترین و مهمترین منبع شناخت اسلام و گرامیترین اثر مکتوب در میان مسلمانان است و به همین دلیل پیشوایان معصوم و بزرگان دین اسلام همواره به آموزش این کتاب مقدس به همه مردم مسلمان، به ویژه کودکان و نوجوانان، اهتمام فراوان داشتهاند؛ همچنان که رسول خدا، حضرت محمد (ص)، کسانی را که قرآن فرا گرفته، آن را به دیگران میآموزند، بهترین امتها معرفی فرموده است. امام علی (ع) آموختن قرآن به فرزندان را یکی از حقوق فرزندان بر پدر دانسته و امام حسین (ع) نیز فرمودهاند: «هر کس جوان باشد و قرآن بیاموزد، کلمات قرآن با خون و گوشت او آمیخته میگردد و هرگز از او جدا نمیشود».
از سوی دیگر، استفاده از داستانها، به دلیل آثار تربیتی شگرفشان، از دیرباز به عنوان یکی از مهمترین شیوههای تربیتی برای تبشیر و انذار انسانها مطرح بوده و در مقوله ادبیات و داستاننویسی اسلامی، اگر نیک بنگریم و نقبی به گذشته بزنیم، همیشه ردای آموزههای اخلاقی و حکمتهای پندآموز را میبینیم. با این حال شاید آنچه بیش از هر حرف و حدیث و نقل و قولی بر بیشتر نویسندگان و شاعران اسلامی تأثیر داشته، نه فقط حکمت و اخلاق و عرفان، که سرچشمه این سه مهم، یعنی قرآن کریم بوده است، به طوری که با مطالعه و بررسی آثار بزرگانی چون حافظ، سعدی، نظامی و عطار ردپای حکمت اسلامی و بیشتر، قصص و اقوال قرآنی را یافته، درمییابیم که این بزرگان با توجه به تذکره بودن قرآن که ریشه در تذکر و تکرار پیاپی دارد، هرازگاه به فراخور نیاز نسل خویش، حکایتی را نقل کرده و با نگاهی نو، گوشههای پنهان آن را آشکار کرده و از دل قصهای آشنا، مفهومی نو را بیرون کشیدهاند. حکایاتی چون یوسف و زلیخا، نوح و پسرانش، صالح و قومش، ابراهیم و اسماعیل و … همه بارها و بارها، نه فقط به اشاره و تلمیح در قرآن، که به کنایه و تشبیه در آثار قدمای ادبیات ایران و نیز در ادبیات معاصر ما بازگو شده است.
باری، نویسندگان و اشعران بسیار در طول تاریخ مفاهیم قرآنی ار در جای جای آیههای مختلف الهام گرفته و آنها را چون نوری پنهان بر صحنه آثار خود تاباندهاند. در این آثار مضامینی چون نبرد خیر و شر، نور و تاریکی، حسادت و رقابت، غضب و رحمانیت خداوند و … با ظرافت و هنرمندی دستمایه قرار گرفته است.
در قرآن، قصهها نه تنها بر واقعیت تطبیق دارند، بلکه این وقایع، مهمترین و حساسترین وقایع تاریخ انسانها میباشند، وقایعی که هر کدام کاروان آدمیان را به سو و جهتی خاص سوق داده، برای آنها بیدارگر، زنده و روشنگر بوده و خواهند بود؛ چرا که قرآن از مجرای قصص خود بزرگترین لغزشها و معمولترین انحرافات بشری را به شیوهای بینظیر، زیبا و جذاب به نمایش گذارده است.
در همین مسیر به نظر میرسد مهمترین آثار تربیتی استفاده از قصص قرآنی در فرایند آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان، موارد زیر باشند که در این نوشتار به شرح اجمالی هر یک از آنها میپردازیم:
· پرورش ایمان مذهبی.
· پرورش عقل و نیروی خردورزی و عبرتگیری از زندگی گذشتگان.
· تقویت و پرورش حس زیبایی دوستی و زیباییشناسی.
· رشد اعتماد به نفس و پرورش روحیه شجاعت و ظلمستیزی.
· آمادگی برای دریافت پیامهای اخلاقی و انسانی و پرورش اخلاق و عادات نیکو و پسندیده.
· آرامشبخشی، رفع اضطراب و اختلالات روانی و رفتاری و تأمین بهداشت روانی.
· پرورش روحیه پرسشگری و تقویت نیروی خلاقیت.
تأثیر شگرف قرآن کریم و تعلیمات آن در هدایت و ستگاری انسان تا بدان جاست که خداوند این مصحف شریف را با اوصافی چون نور آشکار ، ریسمان خدا ، موعظه و شفا و رحمت و مایه بصیرت توصیف میفرماید. این کتاب سراسر خواندنی با سبکی هنرمندانه و بدیع، گنجینهای از حقایق و رهنمودها را در جهت هدایت و سعادت انسان بیان نموده، در قالب داستانهای شیرین خود برنامهای برای زندگی انسانهای خردمند و با ایمان ارائه میکند که به زمان و مکان، یا نژاد و قومی خاص منحصر نمیگردد. کودک ما در لابهلای قصص شیرین و زیبای قرآنی، بتشکنی و مبارزه با تمامی مظاهر شرک و کفر را از ابراهیم، کمال بندگی در اوج توانگری را از سلیمان، صبر را از نوح و ایوب و موسی و یعقوب، حکمت و فرزانگی را از لقمان و پاکدامنی و عفاف را از یوسف میآموزد، ذهن پویا و کنجکاوش به تکاپو میافتد و میاندیشد به کبر شیطان که مغضوب خدایش گردانید، به چرایی هبوط انسان از بهشت، به حسادتی که باعث قل هابیل به دست برادرش شد، به موسای کوچک که مادرش از شر آزار فرعونیان به آبش انداخت و خداوند به لطف و رحمتش حامی و نگهدارش شد، به کرامتی که در وجود آسیه زن ستمگر فرعون بود و وی را مورد تحسین خدا قرار داد، به پسر بدکردار نوح که حتی فرزندی پیامبر خدا بودن هم نتوانست از خشم خدا باز رهاندش، به سگ اصحاب کهف که با همنشینی خوبان در رده آنها قرار میگیرد، به حضرت یونس که با توکل به خداوند و نیایش با وی از شکم ماهی نجات یافت و به بهانههای قوم بنیاسراییل و گوساله پرستیشان، و به آزارهایی که پیامبر ما از کافران و بتپرستان زمانهخود دید، به پرندگانی که با سنگ در منقارهاشان به جنگ دشمنان خدا میروند و به …
و باز میآموزد و میآموزد توحید و توکل و صبر، ایمان، خلق نیکو و خردورزی و تقوا، شکر و خضوع و خشوع در برابر پروردگار بیهمتا و در یک کلام تمام آنچه را که شایسته گوهر انسانیت اوست…
شهادت امام جواد علیه السلام
ماهی ولی به چشم همه رو نمی شوی
عطری ولی روانه به هر سو نمی شوی
آهوی روسیاه و هوس ران رسیده است
یابن الرضا !تو ضامن آهو نمی شوی ؟
جایی نه گفته اند نه اینکه نوشته اند
آقای بندگان سیه رو نمی شوی
از کودکی به فکر تقاس مدینه ای
تو بی خیال قصه پهلو نمی شوی
باشد میان خون و رگت شور انتقام
راضی به گریه در غم بانو نمی شوی
سلطان سپرده دل به غضب های حیدری ات
ارثیه رضاست به تو قلب مادری ات
شهادت امام جواد علیه السلام
اشعار در مدح امام جواد علیه السلام
اینها به جای اینکه برایت دعا کنند
کف می زنند تا نفست را فدا کنند
یا جای اینکه آب برایت بیاورند
همراه نالهی تو چه رقصی به پا کنند
باید فرشته ها، همه با بالهای خود
فکری برای چشمِ پر اشک رضا کنند
هر چند تشنه ای ولی آبت نمی دهند
تا زودتر تو را ز سر خویش وا کنند
این قدر پیش چشم همه دست و پا مزن
اینها قرار نیست به تو اعتنا کنند
بال فرشته های خدا هست پس چرا؟
این چند تا کنیز تو را جابجا کنند
حالا که میبرند تو را روی پشت بام
آیا نمیشود که کمی هم حیا کنند
تا بام میبرند که شاید سر تو را
در بین راه، با لبهای آشنا کنند
حالا کبوتران پر خود را گشوده اند
یک سایبان برای تنت دست و پا کنند
شاعر هندی در مورد امام علی علیه السلام
شاعر هندو از کشور هندوستان «بالرام شکلا» شعری تقدیم به حضرت علی (علیه السلام)
به من رساند نسیم سحر سلام علی / برهمنم که شدم چون عجم غلام علی(علیه السلام) من ضعیف چگونه به شعر پردازم / کنار معجزه کامل کلام علی(علیه السلام) چو کوکی که ز مادر آموزد / خوشم که نکته می آموزم از مرام علی(علیه السلام) ز بندهای جهان آن زمان رها گشتم / که اوفتادم چو مرغکی به دام علی(علیه السلام) مساز بطن خودت را چو گور جانداران / مرا غلام کند این صدا ز کام علی(علیه السلام) علی علی و علی عالی و علی اعلا / پر است هفت ممالک ز عطر نام علی(علیه السلام) سلام ما به علی(علیه السلام) آن وصی پیغمبر(صلی الله علیه وآله) / سلام ما و رسولان به احترام علی(علیه السلام) چو نزد حضرت حق سجده کرده است و قیام / بود قیام همه سجدهو قیام علی(علیه السلام) علی(علیه السلام) امیر خرابات عشق و توحید است / تمام خلق به مستی کشند جام علی(علیه السلام) خدا کند که بخوانم چو مردم آزاد / علی امام من است و منم غلام علی(علیه السلام)
صفات حضرت مهدی عجل الله فرجه از کلام امام علی علیه اسلام
صفات حضرت مهدی عجل الله فرجه از کلام امام علی علیه اسلام
بزرگان اصحاب عرض كردند يا اميرالمؤمنين اين مهدى را براى ما توصيف كن كه دلهاى ما به ياد او مشتاق است ، پس حضرت شروع نمود به توصيف
حضرت مهدى عليه السّلام و فرمود:
اوست آن ماهروى پيشانى سفيد و صاحب علامت و خال ، عالمى كه (از بشر) تعليم نديده است او به آنچه مى شود قبل از شدن خبر مى دهد. اى گروه مردم به درستى كه حدود دين در ميان ما برپا شد و عهد آن از ما گرفته شد. آگاه باشيد همانا مهدى طلب قصاص مى كند از كسى كه حق ما را نشناسد و اوست فرزند حسين بن على (يعنى فرزند امام حسن عسكرى عليه السّلام ) از فرزندان فاطمه از ذريه حسين فرزندم ، پس مائيم ريشه علم و عمل ، دوستان ما همان نيكوكارانند و ولايت ما فصل خطاب است.
آگاه باشيد همانا مهدى بهترين مردم است در صورت و سيرت ، سپس اصحاب او كه بر عده اهل بدر وعده اصحاب طالوت كه سيصد و سيزده نفرند و تمام آنها شيرهائى هستند كه از بيشه خود بيرون آمده اند، همانند پاره آهن كه اگر قصد نابودى كوههاى پابرجا بكنند آن را از ميان بردارند، نزد او جمع مى شوند كه پس ايشانند آنان كه خدا را بر حقيقت موحدند، ايشان را شبانگاه ناله هائى است چون ناله مادران جوانمرده ، از خوف خداى تعالى ، بيدارهاى شبانه و روزه داران در روزند،تو گوئى كه آنان را يك پدر تربيت كرده است (كه قلبهايشان بر محبت و نصيحت جمع است )، آگاه باشيد كه من آنها را به اسمهايشان و شهرهايشان مى شناسم .
آنگاه حضرت به درخواست گروهى از اصحاب نام هر يك از سيصد و سيزده نفر را با شهرهايشان بيان نمود كه براى اختصار از ذكر آن خوددارى مى شود، و طبق اين خطبه از طالقان 24 نفر ياور مهدى عليه السّلام مى باشند كه در ميان شهرها رتبه اول را دارد، سپس صفات و روش حضرت مهدى عليه السّلام را حضرت شرح مبسوطى فرمود و وقايع همزمان با ظهور حضرت و كيفيت خروجش را شرح نمود:
تا آنكه راوى گويد: پس از نقل وقايع ، اميرالمؤمنين عليه السّلام گريه شديدى نمود تا محاسن مباركش از اشك چشمش تر شد، آنگاه از منبر فرود آمد در حالى كه نزديك بود مردم از وحشت آنچه شنيده بودند هلاك شوند و متفرق شدند به طرف خانه ها و شهرهاى خود در حالى كه از كثرت فهم و جوشش علم حضرت متعجب بودند، و اختلاف كردند در معنى كلام حضرت ، اختلافى عظيم .
مؤ لف گويد: اين خطبه را از كتاب نوائب الدهور فى علائم الظهور نقل نموده ايم و مؤ لف محترم آن كتاب در مقدمه اين خطبه مدارك آن را يادآور شده است و فرموده كه سيد مبشر اين خطبه را در علائم الظهور و صاحب ينابيع در ينابيع و برسى در مشارق و حاج ملا عبدالصمد در بحر المعارف و صاحب عجائب الاخبار كه الفاظ از روى كتاب اخير مى باشد نقل كرده اند.
———————————————————————————–
منبع : كتاب پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام
مؤ لف : سيد محمد نجفى يزدى