آسیب های ماهواره و اینترنت
آسیب های ماهواره
خانوادهای که ماهواره به خانه خود میآورد با دست خود درهای تهاجم فرهنگی را باز نموده است. کودک و نوجوان این خانواده در ساعات متمادی از کمخطرترین تا پرخطرترین تصاویر ضدفرهنگی و ضدشرعی را میبینند و در ذهن آنها تصاویری از بیحجابی، بیحیایی، خیانت، مفاسد اخلاقی، اعمال و رفتارهای غیراسلامی و غیرشرعی نهادینه میشود و خدا میداند که وقتی شیطان ذهن و انگیزه این کودک و نوجوان را با این تصاویر تسخیر نمود چه رفتاری از وی سرمیزند؟ این نوجوان اهل نماز و روزه و واجبات دین خواهد بود یا به عادیسازی روابط بین نامحرم و دلبستگی به موسیقی حرام و روابط فاسد رو خواهد آورد؟
زن و مرد به جای آنکه وقت خود را با یکدیگر بگذرانند به شبکههای فاسد ماهواره روی میآورند و فیلم و تصاویری میبینند که کمترین خطر آن عادی سازی روابط و اختلاط زن و مرد نامحرم است. امری که حتی زن و مرد غیرمسلمان هم در قالب خانواده مایل نیستند به دام آن بیفتند. مردی که اسیر شبکه های ماهوارهای یا ارتباط غیرشرعی با نامحرم در قالب شبکههای اجتماعی و اینترنت میشود چگونه میتواند وفاداری به همسر و بنیان خانواده را به نمایش بگذارد؟
گذشته از این وقتی مرد هر روز و شب در ماهواره و اینترنت و شبکههای اجتماعی تصاویری رنگارنگ از زنان بیحجاب که بیشتر به مدد آرایش و گریم، ظاهری دلربا برای مخاطب تدارک دیدهاند میبیند، آنگاه تمایل مییابد که همه آن تنوع را در همسر خود بیابد و چون این اتفاق رخ نمیدهد دلزده میشود. اینجاست که حتی طلاق رایج و در غیراینصورت طلاق عاطفی و نارضایتی عاطفی بین همسران شایع میشود. امری که امروزه کم با آن مواجه نیستیم.
آسیب های ماهواره و اینترنت
فردی که اسیر شبکه های ماهوارهای یا ارتباط غیرشرعی با نامحرم در قالب شبکههای اجتماعی و اینترنت میشود چگونه میتواند وفاداری به همسر و بنیان خانواده را به نمایش بگذارد؟
اینترنت و در کنار آن شبکههای اجتماعی و از سویی دیگر ماهواره دو لبه یک قیچی تیز و برنده هستند که دشمنان اسلام و ایران برای تکه تکه کردن بنیان خانواده از آن استفاده کرده و به بهترین وجه آن را آزمودهاند.
این مطلب بدین معنا نیست که استفاده مفیدی از اینترنت و ماهواره نمیشود کرد و باید به طور کلی آن را تخطئه نمود اما گاهی مضرات و مفاسد یک وسیله چه بسا از منافع آن بیشتر باشد.
این مقایسه در قرآن کریم هم وجود دارد. به طور مثال در آیه ۲۱۹ سوره مبارکه بقره میخوانیم : از تو درباره شراب و قمار میپرسند. بگو در آنها گناهی بزرگ و سودهایی برای مردم است ولی زیان (گناه) آنها از سودشان بیشتر است.
احترام در تربیت
احترام در تربیت
پرسیدم: ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﭼﯿﺴﺖ؟
ﮔﻔﺖ: ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﺜﻞ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﮐﻦ!
ﮔﻔﺘﻢ: ﭼﮕﻮﻧﻪ؟
ﮔﻔﺖ: ﻭﻗﺘﯽ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺗﻮ ﻣﯿﻬﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ میگذاری، ﺣﺎﻟﺶ ﺭﺍ میپرسی، ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺳﺮﺍﻍ ﮐﯿﻒ ﻭ نمرات ﺍﻭ نمیروی، ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﻧﻮﻉ ﻏﺬﺍ ﻧﻈﺮﺵ ﺭﺍ میپرسی، ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻥ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻣﺸﻮﺭﺕ میکنی، ﻧﻈﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﻣﻮﺍﻗﻊ ﺟﻮﯾﺎ میشوی، ﻧﺰﺩ ﺍﻭ ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮﺕ ﺩﻋﻮﺍ نمیکنی، ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺗﻮ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺗﻮ ﻣﯿﻬﻤﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ؛ ﯾﮑﯽ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﻭ ﺁﻥ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ.
✅ ﻓﻘﻂ ﮐﺎﻓﯽ ﺍﺳﺖ ﺑﺪﺍﻧﯽ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ، ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻣﯽ ﺁﻓﺮﯾﻨﺪ ﻧﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﺎﻟﮑﯿﺖ
فایده گریه کردن کودکان از زبان امام صادق علیه السلام
فایده گریه کردن کودکان از زبان امام صادق علیه السلام خطاب به مفضل
ای مفضّل، از فایده ای که گریه کودکان دارد هم آگاه باش و هم خوب بفهم که در مغز کودکان رطوبتی وجود دارد که اگر بخواهد در آنجا ماندگار شود، هر نوع بیماری و نارسایی مثل نابینایی و غیر آن به او می رسد. اما گریه کودک باعث می شود رطوبت از سر کودک خارج شده و در نتیجه هم بدن و هم چشم او سالم بماند.
{البته باید گفت:} پدر و مادر از چنین رازی آگاهی ندارند و همین باعث می شود که کودکان از گریه خود نفعی نبرند زیرا آنها به سختی تلاش می کنند تا با انجام دادن خواسته های کودک او را ساکت کنند در حالی که نمی دانند گریه کردن به نفع او بوده و نتیجه خوبی برای او به دنبال دارد. {این مطالب را به آن دلیل گفتیم که} در چیزهای متعددی سودهایی وجود دارد که انسانهای بی اعتقاد به تدبیر جهان هستی نسبت به آنها غافل هستند و اگر از جایگاه آنها اطلاع داشتند نمی گفتند که فلان چیز فایده ای ندارد {و این اعتقاد آنها به بی فایده بودن و بعضی چیزها نشان می دهد که} آنها از سببشان آگاهی ندارند. حقیقتاً آنچه را که چنین انسانهایی نمی دانند، آگاهان و معتقدان به تدبیر جهان هستی می بینند. {نباید از این نکته غافل بود که} چیزهای زیادی وجود دارند که مخلوقات نسبت به آنها آگاهی کمی داشتند در حالی که خداوندی که دارای علم بی پایان است نسبت به آنها آگاه است و در واقع او است که جایگاهش بزرگ و ذاتش برتر می باشد. اما نسبت به آبی که از دهان کودک خارج می شود {باید گفت که} آن رطوبتی است که اگر بخواهد در بدن کودک بماند، آثار بدی خواهد داشت، همان طوری که گاهی رطوبت غلبه کننده در بدن انسان باعث خواهد شد که او دچار عقب افتادگی ذهنی، دیوانگی، کم عقلی، فلج، لقوه یا دیگر بیماری ها شود. اما خداوند خواسته است که این رطوبت در دوران کودکی از دهان انسان خارج شود تا در نتیجه وقتی بزرگ شد، سالم بماند و در واقع خداوند به خاطر نادانی مخلوقات بر آنها منت نهاد و عنایت کرد و چنان که انسانها از نعمت های فراوان الهی آگاهی داشتند، اصلاً گناه نمی کردند و پاک است آن خدایی که نعمتهایش بر مخلوقاتش فراوان است و از گمان اهل باطل بالاتر می باشد.
نام کتاب: توحید مفضل (دانستنیهای شگفت انگیز خلقت) – صفحه 24 – مترجم: علی اکبر میرزایی
تاثیر قصه های قرآنی بر کودکان
تاثیر قصه های قرآنی بر کودکان
قرآن کریم، کلام خدا و اصلیترین و مهمترین منبع شناخت اسلام و گرامیترین اثر مکتوب در میان مسلمانان است و به همین دلیل پیشوایان معصوم و بزرگان دین اسلام همواره به آموزش این کتاب مقدس به همه مردم مسلمان، به ویژه کودکان و نوجوانان، اهتمام فراوان داشتهاند؛ همچنان که رسول خدا، حضرت محمد (ص)، کسانی را که قرآن فرا گرفته، آن را به دیگران میآموزند، بهترین امتها معرفی فرموده است. امام علی (ع) آموختن قرآن به فرزندان را یکی از حقوق فرزندان بر پدر دانسته و امام حسین (ع) نیز فرمودهاند: «هر کس جوان باشد و قرآن بیاموزد، کلمات قرآن با خون و گوشت او آمیخته میگردد و هرگز از او جدا نمیشود».
از سوی دیگر، استفاده از داستانها، به دلیل آثار تربیتی شگرفشان، از دیرباز به عنوان یکی از مهمترین شیوههای تربیتی برای تبشیر و انذار انسانها مطرح بوده و در مقوله ادبیات و داستاننویسی اسلامی، اگر نیک بنگریم و نقبی به گذشته بزنیم، همیشه ردای آموزههای اخلاقی و حکمتهای پندآموز را میبینیم. با این حال شاید آنچه بیش از هر حرف و حدیث و نقل و قولی بر بیشتر نویسندگان و شاعران اسلامی تأثیر داشته، نه فقط حکمت و اخلاق و عرفان، که سرچشمه این سه مهم، یعنی قرآن کریم بوده است، به طوری که با مطالعه و بررسی آثار بزرگانی چون حافظ، سعدی، نظامی و عطار ردپای حکمت اسلامی و بیشتر، قصص و اقوال قرآنی را یافته، درمییابیم که این بزرگان با توجه به تذکره بودن قرآن که ریشه در تذکر و تکرار پیاپی دارد، هرازگاه به فراخور نیاز نسل خویش، حکایتی را نقل کرده و با نگاهی نو، گوشههای پنهان آن را آشکار کرده و از دل قصهای آشنا، مفهومی نو را بیرون کشیدهاند. حکایاتی چون یوسف و زلیخا، نوح و پسرانش، صالح و قومش، ابراهیم و اسماعیل و … همه بارها و بارها، نه فقط به اشاره و تلمیح در قرآن، که به کنایه و تشبیه در آثار قدمای ادبیات ایران و نیز در ادبیات معاصر ما بازگو شده است.
باری، نویسندگان و اشعران بسیار در طول تاریخ مفاهیم قرآنی ار در جای جای آیههای مختلف الهام گرفته و آنها را چون نوری پنهان بر صحنه آثار خود تاباندهاند. در این آثار مضامینی چون نبرد خیر و شر، نور و تاریکی، حسادت و رقابت، غضب و رحمانیت خداوند و … با ظرافت و هنرمندی دستمایه قرار گرفته است.
در قرآن، قصهها نه تنها بر واقعیت تطبیق دارند، بلکه این وقایع، مهمترین و حساسترین وقایع تاریخ انسانها میباشند، وقایعی که هر کدام کاروان آدمیان را به سو و جهتی خاص سوق داده، برای آنها بیدارگر، زنده و روشنگر بوده و خواهند بود؛ چرا که قرآن از مجرای قصص خود بزرگترین لغزشها و معمولترین انحرافات بشری را به شیوهای بینظیر، زیبا و جذاب به نمایش گذارده است.
در همین مسیر به نظر میرسد مهمترین آثار تربیتی استفاده از قصص قرآنی در فرایند آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان، موارد زیر باشند که در این نوشتار به شرح اجمالی هر یک از آنها میپردازیم:
· پرورش ایمان مذهبی.
· پرورش عقل و نیروی خردورزی و عبرتگیری از زندگی گذشتگان.
· تقویت و پرورش حس زیبایی دوستی و زیباییشناسی.
· رشد اعتماد به نفس و پرورش روحیه شجاعت و ظلمستیزی.
· آمادگی برای دریافت پیامهای اخلاقی و انسانی و پرورش اخلاق و عادات نیکو و پسندیده.
· آرامشبخشی، رفع اضطراب و اختلالات روانی و رفتاری و تأمین بهداشت روانی.
· پرورش روحیه پرسشگری و تقویت نیروی خلاقیت.
تأثیر شگرف قرآن کریم و تعلیمات آن در هدایت و ستگاری انسان تا بدان جاست که خداوند این مصحف شریف را با اوصافی چون نور آشکار ، ریسمان خدا ، موعظه و شفا و رحمت و مایه بصیرت توصیف میفرماید. این کتاب سراسر خواندنی با سبکی هنرمندانه و بدیع، گنجینهای از حقایق و رهنمودها را در جهت هدایت و سعادت انسان بیان نموده، در قالب داستانهای شیرین خود برنامهای برای زندگی انسانهای خردمند و با ایمان ارائه میکند که به زمان و مکان، یا نژاد و قومی خاص منحصر نمیگردد. کودک ما در لابهلای قصص شیرین و زیبای قرآنی، بتشکنی و مبارزه با تمامی مظاهر شرک و کفر را از ابراهیم، کمال بندگی در اوج توانگری را از سلیمان، صبر را از نوح و ایوب و موسی و یعقوب، حکمت و فرزانگی را از لقمان و پاکدامنی و عفاف را از یوسف میآموزد، ذهن پویا و کنجکاوش به تکاپو میافتد و میاندیشد به کبر شیطان که مغضوب خدایش گردانید، به چرایی هبوط انسان از بهشت، به حسادتی که باعث قل هابیل به دست برادرش شد، به موسای کوچک که مادرش از شر آزار فرعونیان به آبش انداخت و خداوند به لطف و رحمتش حامی و نگهدارش شد، به کرامتی که در وجود آسیه زن ستمگر فرعون بود و وی را مورد تحسین خدا قرار داد، به پسر بدکردار نوح که حتی فرزندی پیامبر خدا بودن هم نتوانست از خشم خدا باز رهاندش، به سگ اصحاب کهف که با همنشینی خوبان در رده آنها قرار میگیرد، به حضرت یونس که با توکل به خداوند و نیایش با وی از شکم ماهی نجات یافت و به بهانههای قوم بنیاسراییل و گوساله پرستیشان، و به آزارهایی که پیامبر ما از کافران و بتپرستان زمانهخود دید، به پرندگانی که با سنگ در منقارهاشان به جنگ دشمنان خدا میروند و به …
و باز میآموزد و میآموزد توحید و توکل و صبر، ایمان، خلق نیکو و خردورزی و تقوا، شکر و خضوع و خشوع در برابر پروردگار بیهمتا و در یک کلام تمام آنچه را که شایسته گوهر انسانیت اوست…