ثواب اطعام روز غدیر خم
در خطبه حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در روز غدير چنين آمده است:
هركه مؤمن و روزه دار را به وقت افطارش افطار دهد، مانند آن است كه ده «فِئام» را افطار داده باشد، شخصى از جاى برخاست و عرضه داشت: يا امير المؤمنين «فئام» چيست؟ ايشان فرمود صد هزار پيغمبر و صديق وشهيد، پس چگونه خواهد بود، كثرت فضيلت حال كسیكه جمعى از مردان و زنان مؤمن را كفايت كند، من امان او را از كفر و فقر بر خداى تعالى ضامن هستم.
تاثیر قصه های قرآنی بر کودکان
تاثیر قصه های قرآنی بر کودکان
قرآن کریم، کلام خدا و اصلیترین و مهمترین منبع شناخت اسلام و گرامیترین اثر مکتوب در میان مسلمانان است و به همین دلیل پیشوایان معصوم و بزرگان دین اسلام همواره به آموزش این کتاب مقدس به همه مردم مسلمان، به ویژه کودکان و نوجوانان، اهتمام فراوان داشتهاند؛ همچنان که رسول خدا، حضرت محمد (ص)، کسانی را که قرآن فرا گرفته، آن را به دیگران میآموزند، بهترین امتها معرفی فرموده است. امام علی (ع) آموختن قرآن به فرزندان را یکی از حقوق فرزندان بر پدر دانسته و امام حسین (ع) نیز فرمودهاند: «هر کس جوان باشد و قرآن بیاموزد، کلمات قرآن با خون و گوشت او آمیخته میگردد و هرگز از او جدا نمیشود».
از سوی دیگر، استفاده از داستانها، به دلیل آثار تربیتی شگرفشان، از دیرباز به عنوان یکی از مهمترین شیوههای تربیتی برای تبشیر و انذار انسانها مطرح بوده و در مقوله ادبیات و داستاننویسی اسلامی، اگر نیک بنگریم و نقبی به گذشته بزنیم، همیشه ردای آموزههای اخلاقی و حکمتهای پندآموز را میبینیم. با این حال شاید آنچه بیش از هر حرف و حدیث و نقل و قولی بر بیشتر نویسندگان و شاعران اسلامی تأثیر داشته، نه فقط حکمت و اخلاق و عرفان، که سرچشمه این سه مهم، یعنی قرآن کریم بوده است، به طوری که با مطالعه و بررسی آثار بزرگانی چون حافظ، سعدی، نظامی و عطار ردپای حکمت اسلامی و بیشتر، قصص و اقوال قرآنی را یافته، درمییابیم که این بزرگان با توجه به تذکره بودن قرآن که ریشه در تذکر و تکرار پیاپی دارد، هرازگاه به فراخور نیاز نسل خویش، حکایتی را نقل کرده و با نگاهی نو، گوشههای پنهان آن را آشکار کرده و از دل قصهای آشنا، مفهومی نو را بیرون کشیدهاند. حکایاتی چون یوسف و زلیخا، نوح و پسرانش، صالح و قومش، ابراهیم و اسماعیل و … همه بارها و بارها، نه فقط به اشاره و تلمیح در قرآن، که به کنایه و تشبیه در آثار قدمای ادبیات ایران و نیز در ادبیات معاصر ما بازگو شده است.
باری، نویسندگان و اشعران بسیار در طول تاریخ مفاهیم قرآنی ار در جای جای آیههای مختلف الهام گرفته و آنها را چون نوری پنهان بر صحنه آثار خود تاباندهاند. در این آثار مضامینی چون نبرد خیر و شر، نور و تاریکی، حسادت و رقابت، غضب و رحمانیت خداوند و … با ظرافت و هنرمندی دستمایه قرار گرفته است.
در قرآن، قصهها نه تنها بر واقعیت تطبیق دارند، بلکه این وقایع، مهمترین و حساسترین وقایع تاریخ انسانها میباشند، وقایعی که هر کدام کاروان آدمیان را به سو و جهتی خاص سوق داده، برای آنها بیدارگر، زنده و روشنگر بوده و خواهند بود؛ چرا که قرآن از مجرای قصص خود بزرگترین لغزشها و معمولترین انحرافات بشری را به شیوهای بینظیر، زیبا و جذاب به نمایش گذارده است.
در همین مسیر به نظر میرسد مهمترین آثار تربیتی استفاده از قصص قرآنی در فرایند آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان، موارد زیر باشند که در این نوشتار به شرح اجمالی هر یک از آنها میپردازیم:
· پرورش ایمان مذهبی.
· پرورش عقل و نیروی خردورزی و عبرتگیری از زندگی گذشتگان.
· تقویت و پرورش حس زیبایی دوستی و زیباییشناسی.
· رشد اعتماد به نفس و پرورش روحیه شجاعت و ظلمستیزی.
· آمادگی برای دریافت پیامهای اخلاقی و انسانی و پرورش اخلاق و عادات نیکو و پسندیده.
· آرامشبخشی، رفع اضطراب و اختلالات روانی و رفتاری و تأمین بهداشت روانی.
· پرورش روحیه پرسشگری و تقویت نیروی خلاقیت.
تأثیر شگرف قرآن کریم و تعلیمات آن در هدایت و ستگاری انسان تا بدان جاست که خداوند این مصحف شریف را با اوصافی چون نور آشکار ، ریسمان خدا ، موعظه و شفا و رحمت و مایه بصیرت توصیف میفرماید. این کتاب سراسر خواندنی با سبکی هنرمندانه و بدیع، گنجینهای از حقایق و رهنمودها را در جهت هدایت و سعادت انسان بیان نموده، در قالب داستانهای شیرین خود برنامهای برای زندگی انسانهای خردمند و با ایمان ارائه میکند که به زمان و مکان، یا نژاد و قومی خاص منحصر نمیگردد. کودک ما در لابهلای قصص شیرین و زیبای قرآنی، بتشکنی و مبارزه با تمامی مظاهر شرک و کفر را از ابراهیم، کمال بندگی در اوج توانگری را از سلیمان، صبر را از نوح و ایوب و موسی و یعقوب، حکمت و فرزانگی را از لقمان و پاکدامنی و عفاف را از یوسف میآموزد، ذهن پویا و کنجکاوش به تکاپو میافتد و میاندیشد به کبر شیطان که مغضوب خدایش گردانید، به چرایی هبوط انسان از بهشت، به حسادتی که باعث قل هابیل به دست برادرش شد، به موسای کوچک که مادرش از شر آزار فرعونیان به آبش انداخت و خداوند به لطف و رحمتش حامی و نگهدارش شد، به کرامتی که در وجود آسیه زن ستمگر فرعون بود و وی را مورد تحسین خدا قرار داد، به پسر بدکردار نوح که حتی فرزندی پیامبر خدا بودن هم نتوانست از خشم خدا باز رهاندش، به سگ اصحاب کهف که با همنشینی خوبان در رده آنها قرار میگیرد، به حضرت یونس که با توکل به خداوند و نیایش با وی از شکم ماهی نجات یافت و به بهانههای قوم بنیاسراییل و گوساله پرستیشان، و به آزارهایی که پیامبر ما از کافران و بتپرستان زمانهخود دید، به پرندگانی که با سنگ در منقارهاشان به جنگ دشمنان خدا میروند و به …
و باز میآموزد و میآموزد توحید و توکل و صبر، ایمان، خلق نیکو و خردورزی و تقوا، شکر و خضوع و خشوع در برابر پروردگار بیهمتا و در یک کلام تمام آنچه را که شایسته گوهر انسانیت اوست…
آفت زبان مسخره کردن
مسخره کردن و توهين به هيچ يک از بندگان خدا به هر طريقي جايز نيست و
از گناهان بزرگ و حرام است. قرآن کريم در سوره حجرات در مورد حرمت و ممنوع بودن تمسخرو
غيبت و برخي صفات اخلاقي زشت ديگر مي فرمايد :
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى أَنْ يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ
عَسى أَنْ يَكُنَّ خَيْراً مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمانِ
وَ مَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ (11) يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ
وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتاً فَكَرِهْتُمُوهُ
وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ (12 )
ترجمه:
11- اى كسانى كه ايمان آوردهايد نبايد گروهى از مردان شما گروه ديگر را استهزا كنند،
شايد آنها از اينها بهتر باشند، و نه زنانى از زنان ديگر شايد آنان بهتر از اينان باشند،
و يكديگر را مورد طعن و عيبجويى قرار ندهيد، و با القاب زشت و ناپسند ياد نكنيد،
بسيار بد است كه بر كسى بعد از ايمان نام كفر بگذاريد، و آنها كه توبه نكنند ظالم و ستمگرند.
12- اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از بسيارى از گمانها بپرهيزيد، چرا كه بعضى از گمانها گناه است،
و هرگز (در كار ديگران) تجسس نكنيد، و هيچيك از شما ديگرى را غيبت نكند،
آيا كسى از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده خود را بخورد؟
(به يقين) همه شما از اين امر كراهت داريد، تقواى الهى پيشه كنيد
كه خداوند توبه پذير و مهربان است.
وفای به عهد
پیامبر اعظم میفرمایند :
اَقرَبُكُم غَدا مِنّى فِى المَوقِفِ اَصدَقُكُم لِلحَديثِ و َاَدَّاكُم لِلاَمانَةِ و َاوفاكُم بِالعَهدِ و َاَحسَنُكُم خُلقا وَ اَقرَبُكُم مِن النّاسِ؛
نزديك ترين شما به من در قيامت، راستگوترين، امانتدارترين، وفادارترين به عهد، خوش اخلاق ترين و نزديك ترين شما به مردم است.
امالی(طوسی) ص229 - بحارالأنوار(ط-بیروت) ج72، ص94، ح12
حدیث (2) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
مَن كانَ يُؤمِنُ بِاللّه و َاليَومِ الآخِر فَليَفِ اِذا وَعَدَ؛
هر كس به خدا و روز قيامت ايمان دارد، هرگاه وعده مى دهد بايد وفا كند.
كافى(ط-الاسلامیه) ج2، ص364، ح2
حدیث (3) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
مَن عامَلَ النّاسَ فَلَم يَظلِمهُم و َحَدَّثَهُم فَلَم يَكذِبهُم وَ وَعَدَهُم فَلَم يَخلفهُم فَهُوَ مِمَّن كَمُلَت مُرُوَّتُهُ و َظَهَرَت عَدالَتُهُ و َوَجَبَت اُخُوَّتُهُ وَ حَرُمَت غيبَتُهُ؛
هر كس در معاشرت با مردم به آنان ظلم نكند، دروغ نگويد، خلف وعده ننمايد، جوانمرديش كامل، عدالتش آشكار، برادرى با او واجب و غيبتش حرام است.
عیون اخبار الرضا ج2 ، ص30 - نهج الفصاحه ص725 ، ح2762
حدیث (4) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
ثَلاثٌ مَن كُنَّ فيهِ فَهِىَ راجِعَةٌ عَلى صاحِبِها: اَلبَغىُ و َالمَكرُ وَ النَّكثُ؛
سه خصلت است كه در هر كس باشد (آثارش) به خود او بر مى گردد: ظلم كردن، فريب دادن و تخلّف از وعده.
نهج الفصاحه ص422، ح 1281
عرفه
الّهُمّ اجعَل غِنایَ فی نفسی و الیقینَ فی قلبی و الاخلاصَ فی عَملی و النّورَ فی بَصَری و البصیرةَ فی دینی
خدایا بی نیازیم را در خودم ، یقین را در قلبم ، اخلاص را در عملم ، نور را در دیده ام و بینش را در دینم قرار ده
فرازی از دعای عرفه
(معمولا گریه نشونه غمه نمی تونی خودت رو نگه داری باید با گریه خودتو آروم کنی .نمی خواهی اونایی که دلتو شکستن گریه های یواشکیتو ببینن .
گاهی هم خنده نشونه غمه ،خنده رویی خیلی هم می خندی ، ولی غصه ها و غمات رو می ریزی تو صندوق دلت و درش رو قفل میزنی .
اما گاهی ها هم مثل بچه ها گریه می کنی ،با بهانه یا بی بهانه .
حال منو اگه بخوای مثل اون بچه ام که دلم بهانه می گیرد .بهانه ی تو را خدای من .خدای من مرا در آغوشت بگیر .)
دلنوشته ای از خودم .