زیباترین ها
- هواشناسی اعلام کرد :
�هوای مهدی فاطمه را داشته باشید
خیلی تنهاست ………
سلامتیش صلوات
خجالت نکش عزیزم فروارد کردنش عشق میخواد
???????? ««بهترین زیبایی های خلقت»»
???????? زیباترین کلام:بسم الله…
????????زیباترین تکیه گاه:خدا
????????زیباترین دین:اسلام
????????زیباترین خانه:کعبه
????????زیباترین بانگ:تکبیر
????????زیباترین آواز:اذان
????????زیباترین ستون:نماز
????????زیباترین معجزه:قرآن
????????زیباترین سوره:حمد
????????زیباترین قلب:یاسین
????????زیباترین عروس:الرحمن
????????زیباترین محافظ:آیةالکرسی
????????زیباترین عمل:عبادت
????????زیباترین زیارت:خانه خدا
????????زیباترین منزل:بهشت
????????زیباترین مهاجر:هاجر
????????زیباترین صابر:ایوب(ع)
????????زیباترین معمار:ابراهیم(ع)
????????زیباترین قربانی:اسماعیل(ع)
????????زیباترین مولود:عیسی(ع)
????????زیباترین جوان:یوسف(ع)
????????زیباترین انسان:پیامبراسلام
????????زیباترین پارسا:علی(ع)
????????زیباترین مادر:زهرا(س)
????????زیباترین مظلوم:امام حسن مجتبی(ع)
????????زیباترین شهید:امام حسین(ع)
????????زیباترین ساجد:امام سجاد(ع)
????????زیباترین عالم:امام محمدباقر(ع)
????????زیباترین استاد:امام صادق(ع)
????????زیباترین زندانی:امام کاظم(ع)
????????زیباترین غریب:امام رضا(ع)
????????زیباترین فرزند:امام جواد(ع)
????????زیباترین راهنما:امام هادی(ع)
????????زیباترین اسیر:امام حسن عسکری(ع)
????????زیباترین منتقم:امام زمان(عج)
????????زیباترین عمو:حضرت عباس(ع)
????????زیباترین عمه:حضرت زینب(ع)
????????زیباترین سرباز:علی اکبر(ع)
????????زیباترین غنچه:علی اصغر(ع)
????????زیباترین شب سال:شب قدر
????????زیباترین سفر: حج
????????زیباترین محل تولد:کعبه
????????زیباترین لباس: احرام
????????زیباترین ندا: فطرت
????????زیباترین سرانجام: شهادت
????????زیباترین جنگ: نفس عماره
????????زیباترین ناله: نیایش
????????زیباترین اشک: اشک از توبه
????????زیباترین حرف: حق
????????زیباترین حق: گذشت
????????زیباترین رحمت: باران
????????زیباترین سرمایه: زمان
????????زیباترین لحظه: پیروزی
????????زیباترین کلمه: محبت
????????زیباترین یادگاری: نیکی
????????زیباترین عهد: وفا
????????زیباترین دوست: کتاب
????????زیباترین کتاب: قرآن
????????زیباترین زینت: ادب
????????زیباترین روزهفته: جمعه
????????زیباترین خاک: تربت کربلا
????????زیباترین ابزار: قلم
????????زیباترین روزسال: مبعث
???????? زیباترین بیابان: عرفات
???????? زیباترین مزار: شش گوشه
????????زیباترین شعار: صلوات
????????زیباترین قبرستان: بقیع
????????زیباترین زمین: کربلا
????????زیباترین آرزو: فرج مهدی
????????????
زیباترین پایان: التماس دعا
شعر حضرت زینب
بار دگر بهانه ی روضه فراهم است
دیگر فضای سینه ی مان تنگ ماتم است
بی بی دوباره آمده ام تا ضریحتان
جانم فدای لحظه ی ذبح ذبیحتان
بی بی شنیده ام غم بسیار دیده ای
یک شب شنیده ام همه را تار دیده ای؟
بی بی حقیقت است که در کوفه جنگ شد
طوفان شد و تلاطم باران سنگ شد؟!
آیا رقیه هم به کتک خو گرفته بود
آیا شبیه فاطمه پهلو گرفته بود؟!…
××××××
از روی تل چه حس غریبی فرا گرفت
وقتی حسین در کف گودال جا گرفت
خواهر برادریست…تحمل نداشتی
آسیمه سر به مسلخ خون پا گذاشتی
گفتی حسین پنجه به این خاکها مزن
اینقدر در برابر من دست و پا مزن
دانی که بودن تو همه هست زینب است
پس این قدر چرا بدنت نامرتب است؟؟؟!
با قطعه قطعه ی بدنت حرف میزنم
با این حسین های تنت حرف میزنم!…
××××××
بی بی مگو…تصور امر خطیر…نه
یک پیرمرد و اینهمه آزار و تیر…نه !
این تکه های خیمه که معجر نمیشود
با یک کشیده گوش کسی کر نمیشود
آدم که اینهمه پُره ماتم نگشته است(1)
با یک لگد که پشت کسی خم نگشته است!!!
بی بی بس است اشک مدادم شدید شد
دیگر مگو که یک شبه مویت سپید شد…
دارم دگر برای شما پیر میشوم
همپای روضه های شما پیر می شوم .
نظر فوکویاما اندیشمند ژاپنی در مورد شیعه
« شیعه پرنده ای است که افق پروازش خیلی بالاتر از تیرهای ماست، پرنده ای است که دو بال دارد. یک بال سبز و یک بال سرخ ». این مطالب را وی در اوج پیروزی های ما در سال 1365 می گوید و ادامه می دهد: «بال سبز این پرنده همان مهدویت و عدالت خواهی اوست چون شیعه در انتظار عدالت به سر می برد، امیدوار است و انسان امیدوار هم شکست ناپذیر است نمی توانید کسی را تسخیر کنید که مدعی است فردی خواهد آمد که در اوج ظلم و جور، دنیا را پر از عدل داد خواهد کرد».
بر اساس نظریه فوکایاما بال سبز شیعه همان فلسفه انتظار یا عدالت خواهی است. او می گوید: «بال سرخ شیعه، شهادت طلبی است که ریشه در کربلا دارد و شیعه را فنا ناپذیر کرده است» شیعه با این دو بال افق پروازش خیلی بالاست و تیرهای زهراگین سیاسی، اقتصادی، اجتماعی ، فرهنگی، اخلاقی و … به آن نمی رسد. آن نقطه که خیلی اهمیت دارد بعد سوم شیعه است می گوید:
«این پرنده زرهی بنام ولایت پذیری بر تن دارد که آنها را شکست ناپذیر نموده است» در بین کلیه مذاهب اسلامی، شیعه تنها مذهبی است که نگاهش به ولایت، فقهی است؛ یعنی فقیه می تواند ولایت داشته باشد. این نگاه، برتر از نظریه نخبگان افلاطون است. فوکایاما معتقد است: «ولایت پذیری شیعه که بر اساس صلاحیت هم شکل می گیرد، او را تهدید ناپذیر کرده است» در توضیح فنا ناپذیری شیعه می گوید: « شیعه با شهادت دو چندان می شود. شیعه عنصری است که هر چه او را از بین ببرند بیشتر می شود» و جنگ ایران و عراق را مثال می زند. سال 1364 می گوید: « این ها فاو را تسخیر کردند می روند کربلا را هم بگیرند، اینجا (قدس) را هم قطعاً می گیرند». پیشنهاد می کند که با امتیاز دادن به ایران، جنگ را متوقف کنید.
فرانسیس فوکایاما نئومحافظه کار، پژوهشگر و تاریخ نگار ژاپنی الاصل و تبعه ی آمریکاست. وی با شخصیتی نیمه سیاسی ـ نیمه فلسفی دارای سابقه ی کار در اداره ی امنیت امریکا و نیز تحلیلگر نظامی در شرکت «رند» از شرکتهای وابسته به پنتاگون می باشد. وی در سال 1989 با نگارش مقاله «پایان تاریخ و واپسین انسان» (the End of History and the last man) که در سال 1991 با تفضیل بیشتر و به همین نام، به صورت کتاب چاپ گردید، به شهرت جهانی رسید. در این دو نوشته، فوکایاما به دفاع تاریخی از ارزشهای سیاسی غربی برخاست و استدلال کرد که رویدادهای اواخر قرن بیستم نشان می دهد که اجماعی جهانی به نفع دموکراسی لیبرال به وجود آمده است.
گریه پیامبر ص هنگام تولد امام حسین علیه السلام
گریه پیامبر ص هنگام تولد امام حسین علیه السلام
حافظ احمد بن حسين بيهقى به نقل از على بن حسين(عليه السلام) و آن حضرت از اسما بنت عميس روايت مى كند كه گفت: «من در ولادت حسن و حسين قابله جده ات فاطمه(عليها السلام)بودم. وقتى حسين(عليه السلام) به دنيا آمد، رسول خدا به سراغ من آمد و فرمود: اى اسما فرزندم را بياور. حسين را در پارچه سفيدى قنداق كرده به دست آن حضرت دادم. در گوش راست اذان و در گوش چپ ايشان اقامه گفتند، آنگاه او را در دامن خود گذاشته و گريستند! عرض كردم پدر و مادرم فدايت، چرا گريه مى كنيد؟ فرمود: بر اين پسرم! گفتم: او كه هم اكنون متولد شده است.فرمود: اى اسما! پسرم را گروه ستمگران خواهند كشت، خداوند شفاعتم را به ايشان نرساند! آنگاه فرمود: اى اسما اين مطلب را براى فاطمه مگو، چون تازه بچه دار شده است».
در اسلام اين نخستين مجلسى بود كه در منزل رسول خدا(صلى الله عليه وآله) براى عزاى حسين شهيد منعقد شد و گوش دنيا تا آن روز نشنيده بود كه در روز ولادت، به جاى مجلس سرور و شادى، مجلس ماتم بپا كنند و در ساعت اول ولادت، به جاى تبريك، خبر از شهادت طفل تازه به دنيا آمده بدهند! تاريخ از زمان آدم تا خاتم هرگز چنين رخدادى به خود نديده است كه چون فرزندى به دنيا آمده باشد، به جاى هداياى مسرت بخش، خاك قتلگاه او را به پدر اهدا كنند!
گریه پیامبران بر عزای امام حسین علیه السلام
راساس روایات وارده، خداوند بسیاری از پیامبران را از داستان امام حسین(ع) مطلع کرده و آنها نیز بر شهادت ایشان گریسته و عزاداری کردهاند:
الف. «وقتى حضرت نوح(ع) بر کشتى سوار شد و بر همه سرزمینها رفت و عبورش به کربلا افتاد، زمین، کشتى او را گرفت. نوح از غرق شدن ترسید، لذا دعا کرد و گفت: پروردگارا! من همه زمین را گردش کردم و دچار چنین جُنبوجوشی که در این زمین بود نشدم!! جبرئیل نازل شد و گفت: یا نوح! حسین(ع) که نوه خاتم الأنبیاء و پسر خاتم الاوصیاء است در این مکان شهید خواهد شد. نوح گفت: قاتل حسین کیست؟ فرمود: همان کسى است که اهل آسمانها و زمین او را لعنت خواهند کرد. حضرت نوح چهار مرتبه قاتل امام حسین را لعنت کرد، آنگاه کشتى حرکت کرد…».[1]
ب. حضرت سلیمان(ع) بر فراز بساط خود مىنشست و در هوا گردش میکرد! در یکى از روزها که عبورش به کربلا افتاد باد، بساط آنحضرت را سه مرتبه به نحوى دور خود گرداند که آن بزرگوار ترسید سقوط نماید، آنگاه باد آرام گرفت و بساط آنحضرت در زمین کربلا فرود آمد! حضرت سلیمان به باد فرمود: چرا چنین کردی؟ گفت: زیرا امام حسین(ع) در اینجا کشته خواهد شد. فرمود: حسین کیست؟ گفت: او نوه محمّد مختار و پسر على کرار میباشد. فرمود: قاتل وى کیست؟ گفت: یزید است که اهل آسمانها و زمین او را لعنت میکنند. حضرت سلیمان دستهاى مبارک خود را بلند کرد و در حق یزید لعنت و نفرین نمود و جن و انس هم آمین گفتند. سپس باد بساط آن بزرگوار را حرکت داد».[2]
ج. از امام زمان(عج) در مورد تأویل آیه کهیعص[3] پرسیده شد. ایشان فرمود: «این حروف از اخبار غیبى میباشند که خداوند بنده خود حضرت زکریا(ع) را از آنها آگاه نمود و سپس داستان آنرا براى حضرت محمّد(ص) شرح داد. جریان این قضیه بدین شرح است که زکریا(ع) از خدا خواست که نامهاى مبارک پنج تن آل عبا را به او یاد دهد. جبرئیل به زمین هبوط کرد و آنها را به زکریا(ع) تعلیم داد. هر وقت زکریا(ع) نامهاى مبارک: محمّد، على، زهرا، و حسن را مىبرد غم و اندوه وى برطرف میشد، ولى هر گاه نام مبارک حسین را مىبرد گریه راه گلوى او را میگرفت و نفس وى به شماره مىافتاد! تا اینکه یک روز گفت: بار خدایا! براى چیست که هر وقت من نام آن چهار نفر را میبرم غم و اندوهم برطرف مىشود، ولى هنگامی که نام حسین را میبرم چشمانم اشکبار و نفسم به شماره مىافتد!؟ خداى علیم داستان شهادت حسین را براى زکریا شرح داد و فرمود: کهیعص (فَالْکَافُ اسْمُ کَرْبَلَاءَ وَ الْهَاءُ هَلَاکُ الْعِتْرَةِ وَ الْیَاءُ یَزِیدُ وَ هُوَ ظَالِمُ الْحُسَیْنِ وَ الْعَیْنُ عَطَشُهُ وَ الصَّادُ صَبْرُه)؛ “ک” اشاره به کربلاى امام حسین(ع) است. “هـ” اشاره به کشته شدن عترت پاک میباشد. “ى” اشاره به نام یزید است که در حق حسین(ع) ظلم کرد، “ع” اشاره به عطش حسین و “ص” اشاره به صبر آن بزرگوار است. هنگامى که حضرت زکریا این جریان را شنید مدت سه روز از مسجد خویشتن خارج نشد و در آن مدت اجازه ورود به احدى نداد. آنگاه مشغول گریه و زارى شد، وى از براى امام حسین(ع) مرثیه میخواند و میگفت: پروردگارا! آیا بهترین خلق خود (یعنى حضرت محمّد را) دچار مصیبت فرزندش میکنى؟ بار خدایا! آیا یکچنین بلائى را بر در خانه آنحضرت پیاده خواهى کرد؟ پروردگارا! آیا لباس چنین مصیبتى را به على و زهرا مىپوشانى! بار خدایا! آیا چنین مصیبتى را نصیب آنان خواهى کرد؟…».[4]
د. امام رضا(ع) فرمود: هنگامى که خداى مهربان به حضرت ابراهیم دستور داد، آن قوچى را که براى آنحضرت نازل شده بود در عوض فرزندش اسماعیل ذبح نماید. حضرت ابراهیم آرزو داشت، کاش پسرم اسماعیل را قربانى میکردم و مأمور نمیشدم که این قوچ را بجاى وى قربانى کنم. ابراهیم(ع) به این جهت این تمنا را کرد که مصیبت آن پدرى در قلبش جاىگزین شود که عزیزترین فرزند خود را بهدست خویش در راه خدا قربانى کرده باشد. و به جهت یکچنین مصیبتى مستوجب رفیعترین درجات اهل ثواب شده باشد.
خداى رئوف به حضرت ابراهیم وحى کرد: ای ابراهیم! محبوبترین خلق من نزد تو کیست؟ گفت: پروردگارا! خلقى را نیافریدى که از حبیب تو حضرت محمّد(ص) نزد من عزیزتر باشد. خطاب شد: آیا محمّد نزد تو محبوبتر است یا خودت گفت: بلکه حضرت محمّد(ص) نزد من از خودم محبوبتر است. خطاب رسید: فرزند حضرت محمّد نزد تو محبوبتر است یا فرزند خودت؟ گفت: بلکه فرزند آنحضرت نزد من محبوبتر است. خطاب آمد: ذبح فرزند آن بزرگوار از راه ظلم براى قلب تو دردناکتر است یا ذبح فرزند خودت که وى را به دست خود در طاعت من قربانى کنى؟ گفت: پروردگارا ذبح فرزند آنحضرت که بهدست دشمنانش انجام گیرد براى قلب من دردناکتر است. خطاب شد: ای ابراهیم! گروهى که گمان میکنند از امت حضرت محمّد میباشند پسرش حسین را بعد از او به ظلم و دشمنى به نحوى خواهند کشت که گوسفندان را سر میبرند. آنان براى این جنایت مستوجب خشم من خواهند شد. حضرت ابراهیم(ع) براى این مصیبت غمگین گشته، قلبش سوخت و شروع به گریه کرد. پس از این جریان بود که خطاب آمد: ای ابراهیم! ما این جزع و فزع تو را که براى امام حسین(ع) کردى در عوض اینکه پسرت اسماعیل را در راه ما قربانى کرده باشى قبول کردیم و بدین وسیله رفیع ترین درجات افراد مصیبتزده را به تو عطا نمودیم».[5]
هـ. حضرت آدم(ع) نامهاى مبارک پیامبر اسلام و امامان(ع) را در عرش دید! جبرئیل به آنحضرت تعلیم داد تا فرمود: «یا حمید بحق محمد، یا عالى بحق على، یا فاطر بحق فاطمه، یا محسن بحق الحسن و الحسین و منک الاحسان». هنگامى که نام حسین را ذکر نمود اشکهایش جارى و قلب مبارکش شکست. آنگاه به جبرئیل گفت: چرا وقتى نام پنجمى ایشان را ذکر میکنم قلبم میشکند و اشکم جارى مىشود!؟ جبرئیل گفت: این پسر تو دچار مصیبتى خواهد شد که مصائب دیگر در مقابل آن کوچک خواهند بود، حضرت آدم پرسید: چه مصیبتى؟ جبرئیل گفت: حسین در حالى شهید مىشود که عطشان، غریب، تنها، بىیاور و بىمعین خواهد بود. اى آدم! اگر تو او را میدیدى میشنیدى که میگفت: «وا عطشاه! وا قلة ناصراه! حتى یحول العطش بینه و بین الماء کالدخان»؛ یعنى آه از عطش! آه از بىیاورى! کار تشنگى آنحضرت به جایى میرسد که آسمان به نظرش مثل دود خواهد آمد. کسى جوابش را نمیگوید مگر با شمشیر، تا اینکه جرعه مرگ را بیاشامد. آنحضرت را از قفا سر مىبرند، خیمه هایش را به یغما میبرند، سر مبارک وى و یارانش را در شهرها میگردانند، زن و بچه هایش را به اسیرى خواهند برد. در علم خدا این طور سبقت یافته است. سپس حضرت آدم و جبرئیل نظیر زن جوان مرده گریان شدند.[6]
[1]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 44، ص 243، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[2]. همان، ص 244؛ بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 659، تهران، بنیاد بعثت، چاپ اول، 1416ق.
[3]. مریم، 1.
[4]. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، محقق، مصحح، خرسان، محمد باقر، ج 2، ص 463، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، 1403ق؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2، ص: 461 – 462، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1395ق؛ طبری آملی صغیر، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص 513 – 514، قم، بعثت، چاپ اول، 1413ق.
[5]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، محقق، مصحح، لاجوردی، مهدی، ج 1، ص 209، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق؛ شیخ صدوق، الخصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 58 – 59، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش.
[6]. بحار الأنوار، ج 44، ص 245.