کنگره شهدای خمینی شهر
کنگره شهدای خمینی شهر در حال برگزاری می باشد
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از قلمکده ، حجت الاسلام والمسلمین سید مهدی ابطحی در دیدار با مسئولان کنگره سرداران و ۲۳۰۰شهید شهرستان خمینی شهر گفت: این اقدامات واقعا تحسین برانگیز و جهادی است و من به سهم خودم از اقدامات انجام شده تشکر می کنم.
وی افزود: واقعا کار برای شهدا عبادت است و همه باید در حد توان خود در بزرگداشت اجلاسیه ملی شهدای شهرستان خمینی شهر همکاری کنیم.
مدیر حوزه های علمیه خواهران استان اصفهان افزود: تعداد شهدای شهرستان خمینی شهر به نسبت دیگر شهرها و استان ها قابل توجه است و این جای افتخار برای مردم این خطه را به همراه دارد.
وی ضمن بیان خاطراتی از حضور خود در سپاه، از آمادگی حوزه علمیه خواهران جهت مشارکت در برگزاری هرچه باشکوه تر اجلاسیه ملی ۲۳۰۰شهید شهرستان خمینی شهر خبر داد..
اصالت ذاتی یا تربیت اجتماعی
ماجرای جالب شاه عباس و شیخ بهایی
در تاریخ آمده، به رسم قدیم روزی شاه عباس در اصفهان به خدمت عالم زمانه شیخ بهایی رسید پس از سلام و احوال پرسی ازشیخ پرسید:
در برخورد با افراد اجتماع اصالت ذاتیِ آنها بهتر است یا تربیت خانوادگی شان؟
شیخ گفت: هرچه نظر شما باشد همانست ولی به نظر من اصالت ارجح است.
و شاه بر خلاف او گفت: شک نکنید که تربیت مهم تر است !
بحث میان آن دو بالا گرفت و هیچ یک نتوانستند یکدیگر را قانع کنند بناچار شاه برای اثبات حقانیت خود او را به کاخ دعوت کرد تا حرفش را به کرسی نشاند.
فردای آن روز هنگام غروب شیخ به کاخ رسید بعد از تشریفات اولیه وقت شام فرا رسید سفره ای بلند پهن کردند ولی چون چراغ و برقی نبود مهمانخانه سخت تاریک بود در این لحظه پادشاه دستی به کف زد و با اشاره او چهار گربه شمع به دست حاضر شدند و آنجا را روشن کردند!
درهنگام شام ، شاه دستی پشت شیخ زد و گفت دیدی گفتم تربیت از اصالت مهمتر است ما این گربه های نا اهل را اهل و رام کردیم که این نتیجه اهمیت تربیت است.
شیخ درعین اینکه هاج و واج مانده بود گفت من فقط به یک شرط حرف شما را می پذیرم و آن اینکه فردا هم گربه ها مثل امروز چنین کنند!!! شاه که از حرف شیخ سخت تعجب کرده بود گفت: این چه حرفیست فردا هم مثل امروز و امروز هم مثل دیروز!!! کار آنها اکتسابی است که با تربیت و ممارست وتمرین زیاد انجام می شود…
ولی شیخ دست بردار نبود که نبود تا جایی که شاه عباس را مجبور کرد تا این کار را فردا تکرار کند.
لذا شیخ فکورانه به خانه رفت.او وقتی از کاخ برگشت بی درنگ دست بکار شد، چهار جوراب برداشت و چهار موش در آن نهاد.فردا او باز طبق قرار قبلی به کاخ رفت. تشریفات همان و سفره همان و گربه های بازیگر همان. شاه که مغرورانه تکرار مراسم دیروز را تاکیدی بر صحت حرفهایش میدید زیر لب برای شیخ رجز میخواند که در این زمان شیخ موشها را رها کرد.
در آن هنگام، هنگامه ای به پا شد یک گربه به شرق دیگری به غرب آن یکی شمال واین یکی جنوب…
واین بار شیخ دستی برپشت شاه زد و گفت: شهریارا ! یادت باشد اصالت گربه موش گرفتن است گرچه تربیت هم بسیار مهم است ولیاصالت مهم تر!
یادت باشد با تربیت میتوان گربه اهلی را رام و آرام کرد ولی هرگاه گربه موش را دید به اصل و اصالت خود برمیگردد.
فایده گریه کردن کودکان از زبان امام صادق علیه السلام
فایده گریه کردن کودکان از زبان امام صادق علیه السلام خطاب به مفضل
ای مفضّل، از فایده ای که گریه کودکان دارد هم آگاه باش و هم خوب بفهم که در مغز کودکان رطوبتی وجود دارد که اگر بخواهد در آنجا ماندگار شود، هر نوع بیماری و نارسایی مثل نابینایی و غیر آن به او می رسد. اما گریه کودک باعث می شود رطوبت از سر کودک خارج شده و در نتیجه هم بدن و هم چشم او سالم بماند.
{البته باید گفت:} پدر و مادر از چنین رازی آگاهی ندارند و همین باعث می شود که کودکان از گریه خود نفعی نبرند زیرا آنها به سختی تلاش می کنند تا با انجام دادن خواسته های کودک او را ساکت کنند در حالی که نمی دانند گریه کردن به نفع او بوده و نتیجه خوبی برای او به دنبال دارد. {این مطالب را به آن دلیل گفتیم که} در چیزهای متعددی سودهایی وجود دارد که انسانهای بی اعتقاد به تدبیر جهان هستی نسبت به آنها غافل هستند و اگر از جایگاه آنها اطلاع داشتند نمی گفتند که فلان چیز فایده ای ندارد {و این اعتقاد آنها به بی فایده بودن و بعضی چیزها نشان می دهد که} آنها از سببشان آگاهی ندارند. حقیقتاً آنچه را که چنین انسانهایی نمی دانند، آگاهان و معتقدان به تدبیر جهان هستی می بینند. {نباید از این نکته غافل بود که} چیزهای زیادی وجود دارند که مخلوقات نسبت به آنها آگاهی کمی داشتند در حالی که خداوندی که دارای علم بی پایان است نسبت به آنها آگاه است و در واقع او است که جایگاهش بزرگ و ذاتش برتر می باشد. اما نسبت به آبی که از دهان کودک خارج می شود {باید گفت که} آن رطوبتی است که اگر بخواهد در بدن کودک بماند، آثار بدی خواهد داشت، همان طوری که گاهی رطوبت غلبه کننده در بدن انسان باعث خواهد شد که او دچار عقب افتادگی ذهنی، دیوانگی، کم عقلی، فلج، لقوه یا دیگر بیماری ها شود. اما خداوند خواسته است که این رطوبت در دوران کودکی از دهان انسان خارج شود تا در نتیجه وقتی بزرگ شد، سالم بماند و در واقع خداوند به خاطر نادانی مخلوقات بر آنها منت نهاد و عنایت کرد و چنان که انسانها از نعمت های فراوان الهی آگاهی داشتند، اصلاً گناه نمی کردند و پاک است آن خدایی که نعمتهایش بر مخلوقاتش فراوان است و از گمان اهل باطل بالاتر می باشد.
نام کتاب: توحید مفضل (دانستنیهای شگفت انگیز خلقت) – صفحه 24 – مترجم: علی اکبر میرزایی
گریه پیامبر ص هنگام تولد امام حسین علیه السلام
گریه پیامبر ص هنگام تولد امام حسین علیه السلام
حافظ احمد بن حسين بيهقى به نقل از على بن حسين(عليه السلام) و آن حضرت از اسما بنت عميس روايت مى كند كه گفت: «من در ولادت حسن و حسين قابله جده ات فاطمه(عليها السلام)بودم. وقتى حسين(عليه السلام) به دنيا آمد، رسول خدا به سراغ من آمد و فرمود: اى اسما فرزندم را بياور. حسين را در پارچه سفيدى قنداق كرده به دست آن حضرت دادم. در گوش راست اذان و در گوش چپ ايشان اقامه گفتند، آنگاه او را در دامن خود گذاشته و گريستند! عرض كردم پدر و مادرم فدايت، چرا گريه مى كنيد؟ فرمود: بر اين پسرم! گفتم: او كه هم اكنون متولد شده است.فرمود: اى اسما! پسرم را گروه ستمگران خواهند كشت، خداوند شفاعتم را به ايشان نرساند! آنگاه فرمود: اى اسما اين مطلب را براى فاطمه مگو، چون تازه بچه دار شده است».
در اسلام اين نخستين مجلسى بود كه در منزل رسول خدا(صلى الله عليه وآله) براى عزاى حسين شهيد منعقد شد و گوش دنيا تا آن روز نشنيده بود كه در روز ولادت، به جاى مجلس سرور و شادى، مجلس ماتم بپا كنند و در ساعت اول ولادت، به جاى تبريك، خبر از شهادت طفل تازه به دنيا آمده بدهند! تاريخ از زمان آدم تا خاتم هرگز چنين رخدادى به خود نديده است كه چون فرزندى به دنيا آمده باشد، به جاى هداياى مسرت بخش، خاك قتلگاه او را به پدر اهدا كنند!
رسالت حضرت زینب سلام الله علیها
رسالت زینب پیام شهادت را به گوش دنیا رساندن است.
زبان گویای خونهای جوشان و تنهای خاموش، در میان مردگان متحرک بودن است.
رسالت پیام از عصر عاشورا آغاز میشود.
این رسالت بر دوشهای ظریف یک زن، «زینب» (سلام الله علیها) است
زنی که مردانگی در رکاب او جوانمردی آموخته است!
و رسالت زینب (سلام الله علیها) دشوارتر و سنگینتر از رسالت برادرش.
آنهایی که گستاخی آن را دارند که مرگ خویش را انتخاب کنند، تنها به یک انتخاب بزرگ دست زدهاند،
اما کار آنها که از آن پس زنده میمانند دشوار است و سنگین.
و زینب مانده است، کاروان اسیران در پیاش، و صفهای دشمن، تا افق، در پیش راهش، و رسالت رساندن پیام برادر بر دوشش، وارد شهر میشود، از صحنه برمیگردد، آن باغهای سرخ شهادت را پشت سر گذاشته و از پیراهنش بوی گلهای سرخ به مشام میرسد، وارد شهر جنایت، پایتخت قدرت، پایتخت ستم و جلادی شده است، آرام، پیروز، سراپا افتخار، بر سر قدرت و قساوت، بر سر بردگان مزدور، و جلادان و بردگان استعمار و استبداد فریاد میزند:
سپاس خداوند را که این همه کرامت و این همه عزت به خاندان ما عطا کرد: افتخار نبوت، افتخار شهادت…»
زینب رسالت رساندن پیام شهیدان زنده اما خاموش را به دوش گرفته است، زیرا پس از شهیدان او به جا مانده است و اوست که باید زبان کسانی باشد که به تیغ جلادان زبانشان بریده است.
اگر یک خون پیام نداشته باشد، در تاریخ گنگ میماند و اگر یک خون پیام خویش را به همه نسلها نگذارد، جلاد، شهید را در حصار یک عصر و یک زمان محبوس کرده است.
اگر زینب پیام کربلا را به تاریخ باز نگوید، کربلا در تاریخ میماند، و کسانی که به این پیام نیازمندند از آن محروم میمانند ، و کسانی که با خون خویش، با همه نسلها سخن میگویند ، سخنشان را کسی نمیشنود .
این است که رسالت زینب سنگین و دشوار است.
رسالت زینب پیامی است به همه انسانها ، به همه کسانی که بر مرگ حسین (علیه السلام ) میگریند و به همه کسانی که در آستانه حسین ( علیه السلام ) سر به خضوع و ایمان فرود آوردهاند ، و به همه کسانی که پیام حسین (علیه السلام ) را که « زندگی هیچ نیست جز عقیده و جهاد » معترفند؛
پیام زینب به آنهاست که: « ای همه - ای هرکه با این خاندان پیوند و پیمان داری ، و ای هرکس که به پیام محمد ( صلی الله علیه و آله و سلم ) مؤمنی، خود بیندیش ، انتخاب کن! در هر عصری و در هر نسلی و در هر سرزمینی که آمدهای، پیام شهیدان کربلا را بشنو ، بشنو که گفتهاند: کسانی میتوانند خوب زندگی کنند که میتوانند خوب بمیرند .
و پیام اوست به همه بشریت که اگر دین دارید ، « دین » و اگر ندارید « حریت» ـ آزادگی بشر ـ مسؤولیتی بر دوش شما نهاده است که به عنوان یک انسان دیندار ، یا انسان آزاده ، شاهد زمان خود و شهید حق و باطلی که در عصر خود درگیر است ، باشید که شهیدان ما ناظرند ، آگاهند ، زندهاند و همیشه حاضرند و نمونه عملاند و الگویاند و گواه حق و باطل و سرگذشت و سرنوشت انساناند .»
گزیدهای از سخنرانی دکتر علی شریعتی با عنوان شهادت از مجموعهی - حسین وارث آدم که در تاریخ 6/12/1350 در حسینیه ارشاد ارائه شده است.