خلاصه ای از زندگانی امام حسین علیه السلام
خلاصه ای از زندگانی امام حسین علیه السلام
ولادت
در روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت (1) دومين فرزند برومند حضرت على وفاطمه , كه درود خدا بر ايشان باد, در خانه وحى و ولايت چشم به جهان گشود. چون خبر ولادتش به پيامبر گرامى اسلام (ص ) رسيد, به خانه حضرت على (ع ) و فاطمه (س ) آمد و اسما (2) را فرمود تا كودك را بياورد.اسما او را در پارچه اى سپيد پيچيد و خدمت رسول اكرم (ص ) برد, آن گرامى به گوش راست او اذان و به گوش چپ او اقامه گفت.(3) به روزهاى اول يا هفتمين روز ولادت با سعادتش , امين وحى الهى , جبرئيل فرود آمد و گفت : سلام خداوند بر تو باد اى رسول خدا, اين نوزاد را به نام پسر كوچك هارون (شبير) (4) كه به عربى (حسين ) خوانده مي شود نام بگذار.(5)چون على براى تو به سان هارون براى موسى بن عمران است , جز آن كه تو خاتم پيغمبران هستى .و به اين ترتيب نام پرعظمت حسين از جانب پروردگار, براى دومين فرزند فاطمه (س ) انتخاب شد. به روز هفتم ولادتش , فاطمه زهرا كه سلام خداوند بر او باد, گوسفندى را براى فرزندش به عنوان عقيقه (6) كشت , و سر آن حضرت را تراشيد و هم وزن موى سر او نقره صدقه داد. (7)
حسين (ع ) و پيامبر (ص )
از ولادت حسين بن على (ع ) كه در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله (ص ) كه شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد, مردم از اظهار محبت و لطفى كه پيامبر راستين اسلام (ص ) درباره حسين (ع ) ابراز ميداشت , به بزرگوارى و مقام شامخ پيشواى سوم آگاه شدند. سلمان فارسى مي گويد: ديدم كه رسول خدا (ص ) حسين (ع ) را بر زانوى خويش نهاده او را مي بوسيد و مي فرمود: تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگوارانى , تو امام و پسر امام و پدر امامان هستى , تو حجت خدا و پسر حجت خدا و پدر حجتهاى خدايى كه نُه نفرند و خاتم ايشان ,قائم ايشان (امام زمان عج ) مي باشد. (8) انس بن مالك روايت مي كند: وقتى از پيامبر پرسيدند كدام يك از اهل بيت خود را بيشتر دوست مي دارى , فرمود: حسن و حسين را, (9) بارها رسول گرامى حسن (ع ) و حسين (ع ) را به سينه مي فشرد وآنان را مي بوييد و مي بوسيد. (10) ابوهريره كه از مزدوران معاويه و از دشمنان خاندان امامت است , در عين حال اعتراف مي كند كه : رسول اكرم را ديدم كه حسن و حسين را بر شانه هاى خويش نشانده بود و به سوى مامي آمد, وقتى به ما رسيد فرمود هر كس اين دو فرزندم را دوست بدارد مرا دوست داشته , و هر كه با آنان دشمنى ورزد با من دشمنى نموده است.(11)عاليترين, صميميترين و گوياترين رابطه معنوى و ملكوتى بين پيامبر و حسين را ميتوان در اين جمله رسول گرامى اسلام(ص )خواند كه فرمود:حسين از من و من ازحسينم (12)
حسين (ع ) با پدر
شش سال از عمرش با پيامبر بزرگوار سپرى شد, و آن گاه كه رسول خدا (ص ) چشم از جهان فروبست و به لقاى پروردگار شتافت , مدت سى سال با پدر زيست . پدرى كه جز به انصاف حكم نكرد , و جز به طهارت و بندگى نگذرانيد , جز خدا نديد و جز خدا نخواست و جز خدا نيافت . پدرى كه در زمان حكومتش لحظه اى او را آرام نگذاشتند ,همچنان كه به هنگام غصب خلافتش جز به آزارش برنخاستند… در تمام اين مدت , با دل و جان از اوامر پدر اطاعت مي كرد, و در چند سالى كه حضرت على (ع ) متصدى خلافت ظاهرى شد, حضرت حسين (ع ) در راه پيشبرد اهداف اسلامى , مانند يك سرباز فداكار، همچون برادر بزرگوارش مي كوشيد, و در جنگهاى جمل , صفين و نهروان شركت داشت.(13) به اين ترتيب , از پدرش اميرالمؤمنين(ع ) و دين خدا حمايت كرد و حتى گاهى در حضور جمعيت به غاصبين خلافت اعتراض مي كرد. در زمان حكومت عمر, امام حسين (ع ) وارد مسجد شد, خليفه دوم را بر منبر رسول الله (ص ) مشاهده كرد كه سخن ميگفت. بی درنگ از منبر بالا رفت و فرياد زد: از منبرپدرم فرود آى …. (14)
امام حسين (ع ) با برادر
پس از شهادت حضرت على (ع ), به فرموده رسول خدا (ص ) و وصيت اميرالمؤمنين (ع ) امامت و رهبرى شيعيان به حسن بن على (ع ), فرزند بزرگ اميرالمؤمنين (ع ), منتقل گشت و بر همه مردم واجب و لازم آمد كه به فرامين پيشوايشان امام حسن (ع ) گوش فرادارند. امام حسين (ع ) كه دست پرورد وحى محمدى و ولايت علوى بود, همراه و همكار و همفكر برادرش بود. چنان كه وقتى بنا بر مصالح اسلام و جامعه مسلمانان و به دستور خداوند بزرگ , امام حسن (ع ) مجبور شد كه با معاويه صلح كند و آن همه ناراحتي ها را تحمل نمايد, امام حسين (ع ) شريك رنج هاى برادر بود و چون ميدانست كه اين صلح به صلاح اسلام و مسلمين است , هرگز اعتراض به برادر نداشت . حتى يك روز كه معاويه , در حضور امام حسن (ع ) وامام حسين (ع ) دهان آلوده اش را به بدگويى نسبت به امام حسن (ع ) و پدر بزرگوارشان اميرمؤمنان (ع ) گشود, امام حسين (ع ) به دفاع برخاست تا سخن در گلوى معاويه بشكند و سزاى ناهنجاريش را به كنارش بگذارد, ولى امام حسن (ع ) او را به سكوت و خاموشى فراخواند, امام حسين (ع ) پذيرا شد و به جايش بازگشت , آن گاه امام حسن (ع ) خود به پاسخ معاويه برآمد, و با بيانى رسا و كوبنده خاموشش ساخت . (15)
امام حسين (ع ) در زمان معاويه
چون امام حسن (سلام خدا و فرشتگان خدا بر او باد) به شهادت رسیدند, به گفته رسول خدا (ص ) و اميرالمؤمنين (ع ) و وصيت حسن بن على (ع ) امامت و رهبرى شيعيان به امام حسين (ع ) منتقل شد و از طرف خدا مأمور رهبرى جامعه گرديد. امام حسين (ع ) مي ديد كه معاويه با اتكا به قدرت اسلام , بر اريكه حكومت اسلام به ناحق تكيه زده , سخت مشغول تخريب اساس جامعه اسلامى و قوانين خداوند است و از اين حكومت پوشالى مخرب به سختى رنج مي برد, ولى نمي توانست دستى فراز آورد وقدرتى فراهم كند تا او را از جايگاه حكومت اسلامى پايين بكشد, چنانچه برادرش امام حسن (ع ) نيز وضعى مشابه او داشت. امام حسين (ع ) مي دانست اگر تصميمش را آشكار سازد و به سازندگى قدرت بپردازد, پيش از هر جنبش و حركت مفيدى به قتلش مي رسانند, ناچار دندان بر جگر نهاد و صبررا پيشه ساخت كه اگر بر مي خاست , پيش از اقدام به دسيسه به شهادت رساندن, از اين كشته شدن هيچ نتيجه اى گرفته نمي شد. بنابراين تا معاويه زنده بود, چون برادر زيست و علم مخالفت هاى بزرگ نيفراخت , جز آن كه گاهى محيط و حركات و اعمال معاويه را به باد انتقاد مي گرفت و مردم رابه آينده نزديك اميدوار مي ساخت كه اقدام مؤثرى خواهد نمود. در تمام طول مدتى كه معاويه از مردم براى ولايتعهدى يزيد, بيعت مي گرفت , حسين به شدت با اومخالفت كرد, و هرگز تن به بيعت يزيد نداد و وليعهدى او را نپذيرفت و حتى گاهى سخنانى تند به معاويه گفت و يا نامه اى كوبنده براى او نوشت .(16) معاويه هم در بيعت گرفتن براى يزيد, به او اصرارى نكرد و امام (ع ) همچنين بود و ماند تا معاويه درگذشت …
(1) در سال و ماه و روز ولادت امام حسين (ع ) اقوال ديگرى هم گفته شده است , ولى ما قول مشهور بين شيعه را نقل كرديم . ر. به . ك . اعلام الورى طبرسى , ص 213.
(2) احتمال دارد منظور از اسما, دختر يزيد بن سكن انصارى باشد. ر. به . ك . اعيان الشيعه , جزء 11 , ص 167.
(3) امالى شيخ طوسى , ج 1, ص 377.
(4) شبر بر وزن حسن , و شبير بر وزن حسين , و مبشر بر وزن محسن , نام پسران هارون بوده است و بوده است و پيغمبر اسلام (ص ) فرزندان خود حسن و حسين و محسن را به اين سه نام ناميده است - تاج العروس , ج 3 , ص 389, اين سه كلمه در زبان عبرى همان معنى رادارد كه حسن و حسين و محسن در زبان عربى دارد - لسان العرب , ج 66, ص 60.
(5) معانى الاخبار, ص 57.
(6) در منابع اسلامى درباره عقيقه سفارش فراوان شده و براى سلامتى فرزند بسيارمؤثر دانسته شده است . ر. به . ك . وسائل الشيعه , ج 15, ص 143 به بعد.
(7) كافى , ج 6, ص 33.
(8) مقتل خوارزمى , ج 1, ص 146 - كمال الدين صدوق , ص 152.
(9) سنن ترمذى , ج 5, ص 323.
(10) ذخائر العقبى , ص 122.
(11) الاصابه , ج 11, ص 30.
(12) سنن ترمذى , ج 5, ص 324 - در اين قسمت رواياتى كه در كتابهاى اهل تسنن آمده است نقل شد تا براى آنها هم سنديت داشته باشد.
(13) الاصابه , ج 1, ص 333.(14) تذكرة الخواص ابن جوزى , ص 34 - الاصابه , ج 1, ص 333, آن طور كه بعضى ازمورخين گفتهاند اين موضوع تقريبا در سن ده سالگى امام حسين (ع ) اتفاق افتاده است .
(15) ارشاد مفيد, ص 173.
(16) رجال كشى , ص 94 - كشف الغمة , ج 2, ص 206.
شهید عطری
شهید عطری
دربارهی شهید «منوچهر پلارک»، مطالب بسیاری در فضای مجازی درج شده که گاهی ضد و نقیض است. در اینجا به طور خلاصه به برخی از مطالبی که راجعبه این شهید بزرگوار ذکر شده است، اشاره میشود تا خوانندگان محترم، خود دربارهی آسیبهایی که پیشتر گفته شد، قضاوت کنند:
شهید سیداحمد پلارک در یکی از پایگاههای زمان جنگ، به عنوان یک سرباز معمولی کار میکرد. او همیشه مشغول نظافت توالتهای آن پایگاه بوده و همیشه بوی بدی بدن او را فرا میگرفت. تا اینکه در یک حمله هوایی هنگامی که او در حال نظافت بوده، موشکی به آنجا برخورد میکند و او شهید و در زیر آوار مدفون میشود. بعد از بمبباران، هنگامی که امدادگران در حال جمعآوری زخمیها و شهیدان بودند، متوجه میشوند که بوی شدید گلاب از زیر آوار میآید. وقتی آوار را کنار میزنند با پیکر پاک این شهید روبهرو میشوند که غرق در بوی گلاب بود. هنگامی که پیکر آن شهید را در بهشت زهرای تهران در قطعه ۲۶ به خاک میسپارند، همیشه بوی گلاب تا چند متر اطراف مزار این شهید احساس میشود و نیز سنگ قبر این شهید همیشه نمناک میباشد.
توضیح: ۱- ایشان حداقل از طرف پدر جزء سادات نبودند. ۲- نام اصلی وی منوچهر بوده است. ۳- ایشان سرباز نبوده، بلکه بهعنوان بسیجی در جنگ حضور داشته است. ۴- بسیجی عادی نبودند، بلکه گویا مسئول دسته بودند. ۵- بعید نیست که ایشان یک موقعی از سر شکسته نفسی و ایثار و خودسازی به نظافت مکانهای عمومی پرداخته باشند، اما اینگونه نبوده که «همیشه مشغول نظافت» بوده باشند. ۶- اصل داستان شهادت ایشان کلاً جعلی است و بدین صورت نبوده است.
***
ـ سنگ قبر شهید پلارک رو با یه چفیه خشک کنید. از این طرف که با چفیه خشک میکنید از اون طرف سنگ خیس میشه و گلاب ازش میاد بیرون.
ششسالگی پدر را از دست داد و چون تکپسر خانواده بود، علاوه بر تحصیل، بار مسئولیت خانواده نیز بر عهده او افتاد و تن به کار داد و توانست خواهرانش را در ازدواج یاری دهد.
توضیح: پدر منوچهر یک سال قبل از شهادت او رحلت کرده بود.
***
ـ یک روز چند کارشناس به همراه پدر و مادر شهید پلارک به سازمان آمدند تا تحقیق کنند در رابطه با چگونگی غسل دادن شهید پلارک و اینکه چه کسی او را شسته و قبر را بازدید کنند و در مورد این موضوع اطلاعات جمعآوری کنند. در روز غسل و کفن و دفن شهید پلارک عکسی از او مانده بود. آن زمانی که من چهره او را باز کرده بودم تا به مادر و پدر شهید نشان بدهم، تصویر مرا گرفته بودند و براساس آن عکس آمدند سراغ من و در مورد چگونگی شستن شهید پلارک از من سؤال کردند. من تمام آنچه دیده بودم و حس کرده بودم را برای آنها گفتم.
توضیح: همانطور که گفتیم، پدر شهید پلارک، یکسال قبل از شهادت او از دنیا رفته بود. بنابراین مطلبی که در این خاطره ذکر شده است، غلط است.
***
ـ سیداحمد یه مادر داره که هنوزم زنده است. خدا حفظش کند. خیلی مؤمنه و اهل دله. معروف بود که تو قنوت نماز از لباش آبی میریخت که معطر بود.
توضیح: بر فرض صحت ادعاهایی این چنین، نمیتوان مجوزی برای نشر آنها کسب کرد؛ چه اینکه گفتهاند: آنکه را اسرار حق آموختند/ مُهر کردند و دهانش دوختند.
همهی علمای تشیع و تمامی آنهایی که صاحب کرامات فراوانی بودند، هیچگاه اجازهی نشر به کسی که احیانا اطلاعی از کرامتشان پیدا میکرد، نمیدادند.
***
ـ این شهید بزرگوار همواره در مراسم اعیاد و مناسبتهای اهلبیت(ع) کار و کوشش فراوان میکرد. هنگامی که از او سؤال میشد که نیت و هدفت چیست؟ همواره میگفت که آروز دارم که حضرت زهرا(س) مرا به فرزندی قبول کند.
یکی از آشنایان خواب شهید پلارک رو دیده بود. میگفت ازش تقاضای شفاعت کرده. شهید پلارک بهش گفته: من نمیتونم شما رو شفاعت کنم. تنها وقتی میتونم شفیع شما باشم که نماز بخونید و بهش توجه داشته باشید. همچنین زبانتون رو نگه دارید. در غیر این صورت هیچ کاری از دست من برنمیآید.
توضیح: حال چه کسی در کجا از ایشان چنین سؤال کلی را پرسیده مشخص نیست. حتی منبعی برای این خاطره ذکر نشده است تا صحت و سقم آن را جویا شد.
***
ـ مرحوم آیتالله العظمی بهجت درباره این شهید بزرگوار چنین فرمودهاند: «یکی از نهرهای بهشت از زیر قبر مطهرشان رد میشود. تشریف ببرید زیارت کنید، آنگاه مطمئن باشید با خلوص بیشتری پروردگار بلندمرتبه را عبادت میکنید».
شهید سید احمد پلارک
به نام خدا
شهید سید احمد پلارک در یکی از پایگاه های زمان جنگ ،کار میکرد و همیشه مشغول نظافت سرویس بهداشتی آن پایگاه بود . در یک حمله هوایی هنگامی که او در حال نظافت بود ، موشکی به آنجا برخورد میکند و این شهید زیر آوار مدفون میشود .
بعد از بمب باران ، هنگامی که امداد گران در حال جمع آوری زخمی ها و شهیدان بودند ، متوجه میشوند که بوی شدید گلاب از زیر آوار می آید .
وقتی آوار را کنار میزنند با پیکر پاک این شهید روبرو میشوند که غرق در بوی گلاب است .
مادرش میگفت :پسرم از ۱۳ سالگی تا به هنگام شهادت وقتی ۲۳ سالش بود؛ نماز شبش ترک نشد. شبهای بسیاری سر بر سجده عبادت با خدای خود نجوا می کرد و اشک می ریخت…
نوشته ای وصیت گون از شهید سید احمد پلارک :
بسم ا… الرحمن الرحیم
سـتایش خدای را که ما را به دین خود هدایت نـمود و اگر مـا را هـــدایت نمی کردما هـدایت نمی شــدیم السلام علیک یا ثارا… ای چراغ هدایت و کشتی نجات ، ای رهبر آزادگان ، ای آموزگار شهادت بر حران ای که زنـــده کردی اسلام را با خونت و با خون انــصار و اصــحاب باوفایت ای که اسلام را تا ابــــد پایدار و بیمـه کردید .
یا حسین(ع) دخیلم! آقا جانم وقتی که ما به جبهه می رویم به این نیت می رویم که انتقام آن سیلی که آن نامردان برروی مادر شیعیان زده برای انتقام آن بازوی ورم کرده و گرفتن انتقام آن سینه ســــوراخ شده می رویم . سخت است شنیدن این مصیبتها خدایا به ما نیرویی و توانی عنایت کـن تا بتوانیم بـرای یـاری دینت بکار ببندیم . خدایا به ما توفیق اطاعت و فــرمانبرداری به این رهبر و انقـــلاب عنایت بفرما . خـــــدایا توفیق شناخت خودت آنطور که شـــــهداء شناختند به ما عطا فرما و شهداء را از ما راضـی بفرمــا و ما را به آنها ملحق بفرما .خدایا عملی ندارم که بخواهم به آن ببالم ، جز معصیت چیزی ندارم و الله اگر تو کمک نمی کردی و تو یاریم نمی کردی به اینجا نمی آمدم و اگر تو ستــارالعــیوبی را بر می داشــتی میدانم کـه هیچ کدام از مردم پیش من نمی آمدند ، هیچ بلکه از من فرار می کردند حتی پدر و مادرم . خدایا به رمت و مهربانیت ببخش آن گناهانیکه مانع از رسیدن بنده به تو می شود . الهی عفو…
بر روی قبرم فقط و فقط بنویسید :
( امام دوستت دارم و التماس دعا دارم ) که میدانم بر سر قبرم می آید .
احادیث عددی اخلاقی ازمعصومین علیهم السلام
احادیث عددی اخلاقی ازمعصومین علیهم السلام
1 – یک ثواب برای جواب سلام
قال علی علیه السلام:سلام هفتاد حسنه دارد، که شصت و نه حسنه آن مخصوص سلام کننده و یک حسنه آن برای پاسخ دهنده است[1].
2 – دو خصلت رو به جوانی
پیامبراکرم صلی الله علیه واله:دو خصلت از فرزندان آدم روز به روز و هر چه از سال و عمر او می گذرد جوان تر می شود؛ 1) حرص؛ 2 ) آرزوی دراز[2]
3 – دو چشم ویژه
پیامبراکرم صلی الله علیه واله:دو چشم در روز قیامت از آتش جهنّم در امان هستند:
1 ) چشمی که از ترس خداوند بگرید.
2 ) چشمی که شب ها در راه خدا نگهبانی دهد.[3]
4 – دو روز بودن دنیا
قال علی علیه السلام:روزگار، گاهی به سود انسان است در چنین وقت نباید زیاد شاد شود آنگونه که خود را فراموش کند و گاهی به ضرر انسان است، باید صبر کند ولی نباید در هر دو حال از یاد خدا غافل شد،
بلکه باید بر بردباری و شکیبایی هر دو روز را به سود خود با موفقیت سپری کرد[4].
5 – دو چیز امت پیامبر اکرم صلی الله علیه واله را بی آبرو می کند:
پیامبر گرامی صلی الله علیه واله به دو چیزی که امت به آن آسیب پذیرند، نگران بود و لذا همواره متذکرمی شد: 1 ) شکم؛ 2)شهوت جنسی ( زیر شکم )[5]
6 – دو چیز کم یاب
پیامبر اکرم صلی الله علیه واله فرمود: کمترین چیزی که در دوره آخرالزمان یافت می شود، دو چیز است:
1 ) برادر مورد اطمینان؛ 2) پول حلال[6].
7 – دو چیز روزی را زیاد می کند
از امام صلی الله علیه واله نقل شده که فرمود: دو چیز مال و سرمایه را زیاد می کند:
1 ) صله رحم؛ 2 ) خوش رفتاری با همسایگان[7].
8 – سه گروه شفاعت کننده
در حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه واله نقل شده است: « در روز قیامت، شفاعت سه دسته به اذن پروردگار
متعال پذیرفته می شود: پیامبران، عالمان و شهیدان »[8]
9 – سه سخنِ نوشته بر درِ دوزخ
پیامبر اکرم صلی الله علیه واله فرمود: بر چهارمین در دوزخ سه سخن نوشته شده است:
1 ) خوار گرداند خدا کسی را که اسلام را خوار کند؛
2 ) خوار گرداند خدا کسی را که به اهل بیت علیهماالسلام اهانت کند؛
3 ) خوار گرداند خداوند کسی را که ستم گران را بر ضدّ مردم یاری رساند[9].
10 – سه دسته شکایت کننده در قیامت
قال الصادق علیه السلام:سه چیز نزد خدا شکایت می کنند:
1 ) مسجد ویرانه ای که مردم در آن نماز نمی گذارند؛
2 ) دانشمندی که در میان مردم نادان قرار دارد؛
3 ) قرآنی که برای زیبایی – در منزل – گذاشته شده که گرد و خاک روی آن نشسته است و کسی آن را نمی خواند[10].
1تحف العقول، ص 248
[2] - تحف العقول، ص 56
[3] - سنن الترمذی، ج 3 ، ص 96
[4] - بحار الانوار، ج 70، ص 81
[5] - اصول کافی، ج 2، ص 79
[6] - تحف العقول، ص 53
[7] - بحارالانوار، ج 71، ص 97
[8] - مستدرک الوسائل، ج11، ص 20
[9] - بحارالانوار، ج 8، ص 144
[10] - خصال، ج 1 ، ص 142
فضیلت سوره تکاثر
سوره تکاثر
شأن نزول سوره :
مفسران معتقدند که این سوره درباره قبائلی نازل شد که بر یکدیگر تفاخر می کردند و با کثرت نفرات و جمعیت یا اموال و ثروت خود بر آنها مباهات می نمودند تا آنجا که برای بالا بردن آمار نفرات قبیله به گورستان می رفتند و قبرهای مردگان هر قبیله را می شمردند .
فضیلت و خواص سوره تكاثر :
یكصد و دومین سوره قرآن كریم است كه مكی و 8 آیه دارد.
در فضیلت این سوره به نقل از امیرالمؤمنین علیه السلام آمده است كه این سوره درباره حقانیت عذاب قبر نازل شده است.1رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرموده اند: قرائت این سوره برابر با 1000 آیه قرآن می باشد.2 هم چنین فرموده اند:هر كس سوره تكاثر را قرائت نماید در ملكوت ادا كننده شكر، خوانده می شود.3
امام صادق علیه السلام فرمودند: هر كس سوره تكاثر را در نمازهای واجب یا مستحب خود بخواند خداوند برای او اجر و ثواب صد شهید را بنویسد و هر كه ان را در نماز مستحبی بخواند برای او ثواب 50 شهید نوشته می شود و در نماز واجبش چهل صف از فرشتگان به همراه او نماز می گزارند.4
از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نقل شدهك هر كه سوره تكاثر را قرائت نماید خداوند درباره نعمت هایی كه در دنیا به او داده است از او حسابرسی نكند وهر كه هنگام باریدن باران آن را بخواند و وقتی آن را به پایان برد خداوند گناهانش را می آمرزد.5
در روایت آمده هر كس هنگام نماز عصر این سوره را بخواند تا غروب روز بعد در امان خواهد بود.6
هم چنین رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم فرموده اند: هر كس سوره تكاثر را در هنگام خواب با نیت صادق قرائت نماید 70 هزار حسنه به او داده می شود و 70 هزار گناه از او پاك می شود و 70 هزار درجه به او عطا می شود. قرائت كننده این سوره می تواند از خانواده ، همسایه و دوستانش شفاعت كند و خداوند سختی های برخورد با فرشتگان نكیر و منكر را برای او هموار می سازد.7
آثار و بركات سوره
1- به دست آوردن مالی عظیم
گفته شده هر كس سوره تكاثر را روز دوشنبه یا چهارشنبه 40 بار بخواند مال عظیم یابد و به خیری رسد كه در ذهن و تصورات او نگنجد. 8
2- برآورده شدن حاجات
امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند: 22 بار سوره تكاثر را بخوانید در خلوت، و بعد از آن 1000 بار صلوات بفرستید و حاجت خود را بخواهید كه خداوند نیز برآورده خواهد نمود.9
3- رفع سردرد
هر كس این سوره را بر صاحب سردرد بخواند دردش باذن الله زایل گردد. 10
4- هدیه و خیر کثیر به اموات
در روایت امده که دو رکعت نماز با این کیفیت خیر کثیره دارد:
در رکعت اول«فاتحه » و «آیه الکرسی» و دو بار «توحید» و در رکعت دوم یک بار «فاتحه» و 10 بار سوره «تکاثر» را بخوان و چون نماز تمام شد آن را به مرده مورد نظر هدیه نما به این صورت: «اللهم صلی علی محمد و آل محمد و ابعث الی قبر فلان [به جای فلان نام مرده را بگو]» 11
پی نوشت ها :
(1) الدرالمنثور، ج6، ص387
(2) کنزالعمال
(3) الجامع الصغیر، ج2، ص234
(4) ثواب الاعمال، ص125
(5) تفسیرالبرهان، ج5، ص743
(6) همان
(7) الدرالمنثور، ج6، ص386
(8) کشکول، افشاری ارومیه ای ، ص11
(9) درمان با قران، ص161
(10) همان
(11) همان