فیلم فجر
سیمرغ بلورین بهترین صدابرداریجشنواره فجر 96:
سیمرغ بلورین بهترین صدابرداری با حضور داوران بخش سودای سیمرغ اهدا شد به رشید دانشمند برای "تنگه ابوقریب".
ایرج شهزادی “بمب"، طاهر پیشوایی “به وقت شام"، رشید دانشمند “تنگه ابوقریب"، مهران ملکوتی “سوتفاهم"،مهران ملکوتی “مغزهای کوچک زنگ زده".
سیمرغ بلورین بهترین صداگذاریجشنواره فجر 96:
سیمرغ بهترین صداگذاری با حضور داوران بخش سودای سیمرغ که در این بخش محمدرضا فروتن، دیگر داور هم به این جمع پیوست، اهدا شد به علیرضا علویان برای فیلمهای “به وقت شام” و “مغزهای کوچک زنگ زده".
بهمن بنی اردلان “امپراتور جهنم"، علیرضا علویان “به وقت شام"، امیرحسین قاسمی “تنگه ابوقریب"، امین شریفی و بابک شکیبا “شعله ور"، علیرضا علویان “مغزهای کوچک زنگ زده".
سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداریجشنواره فجر 96:
محمود کلاری “بمب"، حمید خضوعی ابیانه “تنگه ابوقریب"، علیرضا زرین دست “سرو زیر آب"، فرشاد محمدی “عرق سرد"، پیمان شادمانفر “مغزهای کوچک زنگ زده".
سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری با حضور هیات داوران اهدا شد به علیرضا زریندست برای “سرو زیر آب".
سیمرغ بلورین بهترین جلوه های ویژه بصریجشنواره فجر 96:
با حضور بهرام بدخشانی و رسول صدرعاملی داوران جشنواره به "چهاراه استانبول" فرید ناصر فصیحی اهدا شد.
نامزدهای این بخش عبارتند از: محمد لطفعلی “بمب، یک عاشقانه"، سید هادی اسلامی “به وقت شام"، حسن ایزدی، محمد برادران، جواد مطوری و محسن خیرآبادی “تنگه ابوقریب"، فرید ناصرفصیحی “چهارراه استانبول"، محمد خاکزاد “سرو زیر آب"، سینا قویدل “ماهورا” و “لاتاری".
سیمرغ بلورین بهترین جلوه های ویژه میدانیجشنواره فجر 96:
سیمرغ بلورین بهترین جلوههای ویژه میدانی با حضور دکتر حسن خجسته،بهرام بدخشانی و رسول صدرعاملی از داوران این رویداد اهدا شد به محسن روزبهانی برای “تنگه ابوقریب".
سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متنجشنواره فجر 96:
سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن با حضور داوران بخش سودای سیمرغ اهدا شد به کارن همایونفر برای “به وقت شام".
کارن همایونفر “به وقت شام"، النی کاریندو “بمب؛یک عاشقانه"، حامد ثابت “تنگه ابوقریب"، بهزاد عبدی “دارکوب"، سهراب پورناظری “شعلهور"، کارن همایونفر “عرق سرد".
سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه “هنر و تجربه” در جشنواره فجر 96:
سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه “هنر و تجربه” بدون معرفی کاندید با حضور هیات داوران بخش “سودای سیمرغ” اهدا شد به هومن سیدی برای “مغزهای کوچک زنگ زده".
سیمرغ بلورین بهترین فیلم اول به رضا مقصودی برای فیلم “خجالت نکش” اهدا شد.
رشیدپور در ادامه پس از دعوت از ابراهیم داروغهزاده،برای اهدای یک جایزه ویژه از خانواده یک شهید عالیمقام دعوت کرد روی سن بیاید.
در این بخش خانواده شهید معز غلامی شهید مدافع حرم روی سن آمدند و حاضران در اختتامیه یکپارچه به پا خواستند و خانواده شهید را تشویق کردند.
در این بخش مرتضی شعبانی تهیهکننده «زنانی با گوشوارههای باروتی» به همراه «نورالحلی» روی سن آمدند و لوح تقدیر را از دستان دبیر جشنواره و مادر شهید معز غلامی گرفتند.
سیمرغ بلورین بهترین نقش مکمل زنجشنواره فجر 96:
سحر دولتشاهی “عرق سرد"، سحر دولتشاهی “چهارراه استانبول"، لیلی رشیدی “عرق سرد"، نگار عابدی “دارکوب"، هدا زین العابدین “عرق سرد".
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن با حضور هیات داوران اهدا شد به سحر دولتشاهی برای فیلمهای “عرق سرد” و “چهارراه استانبول".
سیمرغ بلورین بهترین نقش مکمل مردجشنواره فجر 96:
سیامک انصاری “بمب"، فرهاد اصلانی “مغزهای کوچک زنگ زده"، پژمان جمشیدی “سوتفاهم"، جشمید هاشمپور “دارکوب"، مسعود کرامتی “چهارراه استانبول"، نوید پورفرج “مغزهای کوچک زنگ زده”
سیمرغ بلورین بهترین نقش مکمل مرد اهدا شد به جمشید هاشمپور برای فیلم “دارکوب" که دخترش جایزه را دریافت کرد و این هنرمند در مراسم حاضر نبود.
سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامهجشنواره فجر 96:
“بمب” پیمان معادی، “سرو زیر آب” محمدعلی باشه آهنگر و حامد باشه آهنگر، “شعلهور” هادی مقدم دوست و حمید نعمتالله، “کامیون” کامبوزیا پرتوی، “مغزهای کوچک زنگ زده” هومن سیدی.
جایزه بهترین فیلم نامه تعلق گرفته به کامبوزیا پرتوی، که وی در اعتراض به نادیده گرفته شدن بازی سعید آقاخانی این جایزه را به وی اهدا نمود.
این بخش دو سیمرغ داشت که دومین سیمرغ تعلق گرفت به هومن سیدی به خاطر فیلمنامه مغزهای کوچک زنگ زده.
سیمرغ بلورین بهترین کارگردانیجشنواره فجر 96:
سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی به ابراهیم حاتمیکیا برای به “به وقت شام"
سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی به بهرام توکلی برای “تنگه ابوقریب”
“به وقت شام” ابراهیم حاتمی کیا، “تنگه ابوقریب” بهرام توکلی، “دارکوب” بهروز شعیبی، “سرو زیر آب” محمد علی باشه آهنگر، “کامیون” کامبوزیا پرتوی، “مغزهای کوچک زنگ زده” هومن سیدی.
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زنجشنواره فجر 96:
سارا بهرامی “دارکوب"، باران کوثری “عرق سرد"، شبنم مقدمی “خجالت نکش"، ماهور الوند “چهارراه استانبول"، مهناز افشار "دارکوب"، هانیه توسلی “سوتفاهم”
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن اهدا شد به "سارا بهرامی” برای دارکوب.
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مردجشنواره فجر 96:
امیر جدیدی “تنگه ابوقریب” و “عرق سرد"، امین حیایی “شعله ور"، رضا عطاران “مصادره"، سعید آقاخانی “کامیون"، نوید محمدزاده “مغزهای کوچک زنگ زده".
دیپلم افتخار بهترین نقش اول مرد به امین حیایی برای فیلم “شعلهور” اهدا شد و سیمرغ بلورین این بخش تعلق گرفت به امیر جدیدی برای فیلمهای “تنگه ابوقریب” و “عرق سرد".
سیمرغ بلورین بهترین فیلمجشنواره فجر 96:
“بمب” پیمان معادی و احسان رسول اف، “به وقت شام” محمد خزاعی، “تنگه ابوقریب” سعید ملکان، “دارکوب” محمود رضوی، “سرو زیر آب” سید حامد حسینی،"کامیون” کامبوزیا پرتوی، سعید سعدی “مغزهای کوچک زنگ زده”
سیمرغ بلورین بهترین فیلم به “تنگه ابوقریب” به تهیهکنندگی سعید ملکان اهدا شد.
جایزه ویژه هیئت داوران تعلق گرفت به فیلم بمب به کارگردانی پیمان معادی
سیمرغ زرین بهترین فیلم با نگاه ملی به فیلم سرو زیر آب تعلق گرفت.
تهیه کننده این فیلم جایزه اش را تقدیم به حسین باشه آهنگر نمود.
سیمرغ بهترین فیلم برگزیده تماشاگران با دعوت از منوچهر شاهسواری مدیرعامل خانه سینما و ابراهیم داروغهزاده و با همراهی معاون اول رئیس جمهوری، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و رییس سازمان سینمایی اهدا شد به “مغزهای کوچک زنگ زده” به کارگردانی هومن سیدی و تهیهکنندگی سعید سعدی.
حکمت 2 نهج البلاغه
أَزْرَى بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ، وَرَضِیَ بِالذُّلِّ مَنْ کَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ، وَهَانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَیْهَا لِسَانَهُ.
امام علیه السلام فرمود:
هر کس طمع را پیشه کند خود را حقیر کرده و کسى که ناراحتىهایش را (نزد این و آن بدون هیچ فایده) فاش کند به ذلت خویش راضى شده و آنکس که زبانش را بر خود امیر کند شخصیتش حقیر خواهد شد.[۱]
شرح و تفسیر از این کارها بپرهیز
امام علیه السلام در این کلام نورانىاش به پیامدها و آثار سوء سه رذیله اخلاقى در عباراتى کوتاه و فشرده اشاره فرموده است.
نخست مىفرماید: «هر کس طمع را پیشه کند خود را حقیر ساخته است».
(أَزْرَى بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ)
. واژه «طمع» به معناى بیش از حق خود طالب بودن و گرفتن مواهب زندگى از دست دیگران است و تعبیر به «استشعر» که به معناى پوشیدن لباس زیرین است اشاره به این است که طمع را به خود چسبانده و از آن جدا نمىشود؛ بدیهى است که افراد طماع براى رسیدن به مقصود خود باید تن به هر ذلتى بدهند و دست سؤال به سوى هرکس دراز کنند و شخصیت خود را براى نیل به اهداف طمعکارانه خود بشکنند.
در سخنان رسول خدا صلى الله علیه و آله مىخوانیم:
«بِئْسَ الْعَبْدُ عَبْدٌ لَهُ طَمَعٌ یَقُودُهُ إِلَى طَبَعٍ؛
در حدیث دیگرى از رسول خدا صلى الله علیه و آله درباره خطر این صفت مذموم مخصوصاً براى علما وارد شده است که فرمود:
«إن الصّفاه الزّلال الذی لا تَثْبُتُ عَلَیْهِ أقْدامُ
و عجیب اینکه هنگامى که طمع فزونى یابد کارهایى از انسان سر مىزند که کاملًا احمقانه است؛ شبیه آنچه درباره طماع معروف عرب به نام «اشعب» نقل شده که بسیارى از اوقات هنگامى که راه مىرفت دامن خود را به دست
مىگرفت و آن را در برابر آسمان باز نگه مىداشت و مىگفت: شنیدهام بعضى از پرندگان در حال پرواز تخم مىگذارند شاید تخم آن پرنده در دامن من بیفتد. و یا نقل مىکنند هنگامى که گروهى از کودکان او را در کوچه و بازار آزار مىدادند براى پراکنده ساختن آنها گفت: شنیدهام در فلان خانه حلوا پخش مىکنند بچهها به سوى آن خانه دویدند ناگهان دیدند خود اشعب نیز به سوى آن خانه مىدود گفتند: تو چرا؟ گفت: شاید حرف من درست باشد.
این داستانها خواه واقعیت داشته باشد یا نه اشاره به کارهاى ننگآورى است که انسان به جهت طمع انجام مىدهد.
نقطه مقابل طمع قناعت است که سبب عزت آدمى مىشود همانگونه که امیرمؤمنان فرمود:
«عَزَّ مَنْ قَنَعَ؛
آنکس که قناعت پیشه کند عزیز خواهد بود».[۲]
و به گفته شاعر:
آز بگذار و پادشاهى کن
گردن بى طمع بلند بود!
در دومین نکته مىفرماید: «کسى که سفره دل خویش را (نزد این و آن بدون هیچ فایده) باز کند (و مشکلات خود را فاش سازد) رضایت به ذلت خود داده است»؛
(وَرَضِیَ بِالذُّلِّ مَنْ کَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ)
. روشن است هرگاه انسان نزد طبیب درد خود را بگوید و از وى راه درمان بطلبد یا پیش قاضى ظلمى را که بر او رفته بیان سازد و از او احقاق حق بخواهد یا نزد دوستش از گرفتارى خود براى گرفتن وام سخن بگوید کار خلافى نکرده و به دنبال مشکلگشایى بوده؛ اما طرح مشکلات نزد کسانى که هیچگونه توانایى بر حل آن ندارند اثرى جز ذلت و سرافکندگى انسان نخواهد داشت. در اینگونه موارد باید خویشتندار بود و لب به شکایت نگشود.
آنگاه امام علیه السلام در جمله سوم مىفرماید: «کسى که زبانش را بر خود امیر سازد شخصیت او تحقیر مىشود»؛
(وَهَانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَیْهَا لِسَانَهُ)
. منظور از امیر شدن زبان آن است که از تحت کنترل عقل و فکر خارج شود و هرچه بر زبانش آمد بگوید. بدیهى است سخنانى که از فکر و عقل و تقوا سرچشمه نمىگیرد در بسیارى از موارد خطرهایى ایجاد مىکند که انسان قادر بر جبران آن نیست و گاه اسباب رنجش افراد آبرومند و سبب ایجاد اختلاف در میان مردم و کینه و دشمنى نسبت به گوینده و دیگران مىشود و چه زیبا مىگوید شاعر عرب:
احْفَظْ لِسانَکَ ایُّهَا الْإنْسانُ
لا یَلْدَغَنَّکَ إنَّهُ ثُعْبانٌ
کَمْ فِى الْمَقابِرِ مِنْ قَتیلِ لِسانِهِ
کانَتْ تُهابُ لِقاءُهُ الْاقْرانُ
اى انسان زبان خود را حفظ کن- مراقب باش تو را نگزد که اژدهایى است.
چه بسیارند کسانى که در گورستانها خفتهاند و کشته زبان خویشند- همان کسانى که همطرازان آنها از ملاقات با آنها وحشت داشتند.
در حدیث دیگرى در سلسله همین کلمات قصار مىخوانیم:
«مَنْ کَثُرَ کَلَامُهُ کَثُرَ خَطَؤُهُ؛
کسى که زیاد سخن گوید اشتباهات زیادى خواهد کرد».[۳] و این خطاى بسیار باعت تحقیر و بىارزش شدن او در نظرها مىشود.
کوتاه سخن اینکه انسان عاقل باید زبانش را در اختیار عقلش قرار دهد نه اینکه عقلش را در اختیار زبان که اولى مایه سعادت است و دومى اسباب حقارت.
شایان توجه است صفات سهگانه نکوهیدهاى را که امام در این بیان کوتاه ذکر کرده (طمع، فاش کردن ناراحتىها نزد هرکس و امیر ساختن زبان بر خود) هرسه در این جهت مشترکند که سبب ذلت و خوارى مىشوند و این هماهنگى در اثر سبب شده است که امام علیه السلام هر سه را کنار هم قرار دهد.
[۱] . سند گفتار حکیمانه:
این جمله به اضافه چهار جمله بعد از آن که خواهد آمد همگى در وصیتى که امام علیه السلام به مالک اشتر فرموده دیده مىشود و مرحوم صاحب کتاب تحفالعقول که قبل از سیّد رضى مىزیسته در شرح کلمات قصار على علیه السلام تمام آن را با تفاوتهایى آورده است.( مصادر نهجالبلاغه، ج ۴، ص ۹) و این نشان مىدهد که بخشى از آنچه در بحث کلمات قصار نهجالبلاغه آمده جملههاى به هم پیوستهاى بوده است که مرحوم سیّد رضى به سبب معانى مستقلى که داشتهاند آنها را از هم جدا کرده است.
[۲] . غررالحکم، ص ۳۹۲، ح ۹۰۱۸٫ در بعضى از عبارات این جمله به این صورت نقل شده است:« عَزَّ مَنْ قَنَعَ وَ ذَلَّ مَنْ طَمَعَ»( شرح نهجالبلاغه ابن ابىالحدید، ج ۱۹، ص ۵۰).
[۳] . نهجالبلاغه، حکمت ۳۴۹٫
حکمت 1 نهج البلاغه
کُنْ فِی الْفِتْنَةِ کَابْنِ اللَّبُونِ، لاَ ظَهْرٌ فَیُرْکَبَ، وَلاَ ضَرْعٌ فَیُحْلَبَ
امام(علیه السلام) فرمود:
در فتنه ها همچون شتر کم سن و سال باش; نه پشت او قوى شده که سوارش شوند نه سینه ای دارد که بدوشند!
فرمانده
فرمانده هست دیگر …..دلش که برای سربازانش تنگ میشود، سرما و برف مانعش نمیشود.
خیابان جردن
یکی از خوانین بختیاری هر روز که فرزندانش را به مدرسه میفرستاد، خدمتکار خانه به نام ابوالقاسم را با فرزندانش میفرستاد تا مراقب آنها باشد. ابوالقاسم هر روز فرزندان خان را به مدرسه میبرد و همان جا میماند تا مدرسه تعطیل میشد و دوباره آنها را به منزل میبرد. دبیرستانی که فرزندان خان در آن تحصیل میکردند یک کالج آمریکایی (دبیرستان البرز) بود که مدیریت آن برعهده دکتر جردن بود. دکتر جردن قوانین خاصی وضع کرده بود. مثلا برای دروغ ده شاهی کفاره تعیین کرده بود. اگر در جیب کسی سیگار پیدا میشد یک تومان جریمه داشت! میگفت ” سیگار لوله بی مصرفی است که یک سر آن آتش و سر دیگر آن احمقی است! القصه “دکتر جردن از پنجره دفتر کارش میدید که هر روز جوانی قوی هیکل، چند دانش آموز را به مدرسه می آورد. یک روز که ابوالقاسم در شکستن و انبار کردن چوب به خدمتگذار مدرسه کمک کرد، دکتر جردن از کار ابوالقاسم خوشش آمد و او را به دفتر فرا خواند و از او پرسید که چرا ادامه تحصیل نمیدهد؟؟ ابوالقاسم گفت چون سنم بالا رفته و پول کافی برای تحصیل ندارم و با داشتن سه فرزند قادر به انجام دادن این کار نیستم.
دکتر جردن با شنیدن این حرفها، پذیرفت که خودش شخصا، آموزش او را در زمانی که باید منتظر بچه های خان باشد بر عهده بگیرد! او بعلت استعداد بالا ظرف چند سال موفق به اخذ دیپلم شد و با کمک دکتر جردن برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و سرانجام در سن ۵۵ سالگی مدرک دکترای پزشکی خود را از دانشگاه نیویورک گرفت. دکتر ابوالقاسم بختیار، اولین پزشک ایرانی است که تا سن ٣٩سالگی تحصیلات ابتدایی داشت! جالب اینکه هر چهار فرزند او نیز پزشک شدند! دکتر ساموئل مارتین جردن معلم آمریکایی از سال ١٨٩٩تا ١٩۴٠ ریاست کالج آمریکایی را در تهران بر عهده داشت او به دانش آموزانش میگفت من میلیونر هستم زیرا هزارها فرزند دارم که هر کدام برای من، برای ایران و برای دنیا میلیونها ارزش دارند. به پاس خدمات بی حد این مرد بزرگ خیابانی در تهران بنام خیابان جردن برای بزرگداشت و زنده نگاه داشتن نام او، نامگذاری شد.
گاهی یک خدمت ما میتواند سرنوشت فرد و حتی اجتماعی را تغییر دهد! خوبی خوبیست با هر مذهب و هر ملیتی.