چند آیه
چند آیه زیبا : ???
گفتم: خدا آخه این همه سختی؟ چرا؟
گفت: «انَّ مع العسر یسرا»
“قطعا به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/6)
*
گفتم: واقعا؟!
گفت: «فإنَّ مع العسر یسرا»
حتما به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/7)
*
گفتم: خب خسته شدم دیگه…
گفت: «لاتـقـنطوا من رحمة الله»
از رحمت من ناامید نشو.(زمر/53)
*
گفتم: انگار منو فراموش کردی!
گفت:«اذکرونی اذکرکم»
منو یاد کن تا یادت باشم.
*
گفتم: تا کی باید صبر کرد؟!
گفت: « وَ ما یدریک لَعلَّ السّاعة تکون قریبا»
تو چه می دانی، شاید موعدش نزدیک باشد.(احزاب/63)
«انّی اعلم ما لاتعلمون»
من چیزایی میدونم که شما نمی دونید.(بقره/ 30)
*
گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای من کوچک، خیلی دوره! تا اون موقع چی کار کنم؟
گفت: « و اتّبع ما یوحی الیک و اصبر حتی یحکم الله»
حرف هایی که بهت زدمو گوش کن، و صبر کن ببین چی حکم می کنم.
(یونس/ 109)
*
ناخواسته گفتم: الهی و ربّی من لی غیرک (خدایا آخه من غیر تو کیو دارم؟!)
گفت: «الیس الله بکاف عبده»
من هم برای تو کافی ام.(زمر/36)
دعای علامه امینی
زمانی علمای اهل تسنن مرحوم علامه امینی (صاحب کتاب الغدیر) را برای صرف شام دعوت می کنند. اما علامه امینی امتناع می ورزد و قبول نمی کند . آنها اصرار می کنند که علامه امینی را به مجلس خود ببرند.?????
به علت اصرار زیاد علامه امینی دعوت را می پذیرد و شرط می گذارد که فقط صرف شام باشد وهیچ گونه بحثی صورت نگیرد آنها نیز می پذیرند. پس از صرف شام یکی از علمای اهل سنت که در آن جمع زیادی از علما نشسته بود (حدود 70 الی 80 نفر) می خواست بحث را شروع کند که علامه امینی گفت : قرار ما این بود که بحثی صورت نگیرد
اما باز آنها گفتند : پس برای متبرک شدن جلسه از همین جا هر نفر یک حدیث نقل کند تا مجلس نورانی گردد. ضمناً تمام حضار درجلسه حافظ حدیث بودند و حافظ حدیث به کسی گفته می شود که صد هزار حدیث حفظ باشد. آنان شروع کردند یکی یکی حدیث نقل کردند تا اینکه نوبت به علامه امینی رسید . علامه به آنها گفت شرطم بر گفتن حدیث این است که ابتدا همگی بر معتبر بودن یا نبودن سند حدیث اقرار کنید . همه قبول کردند . سپس علامه امینی فرمود : قال رسول الله (صلوات الله علیه ) : من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه : هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است .سپس از تک تک حضار در جلسه در رابطه با معتبر بودن حدیث اقرار گرفت و همه حدیث را تایید کردند .
سپس گفت حال که همه حدیث را تایید کردید یک سوال از شما دارم ، بعد از کل جمع پرسید :
آیا فاطمه الزهرا ( سلام الله علیها ) امام زمان خود را می شناخت یا نمی شناخت … ؟
اگر می شناخت ، امام زمان فاطمه ( سلام الله علیها ) چه کسی بود ؟
تمام حضار مجلس به مدت ربع ساعت ، بیست دقیقه ساکت شدند و سرشان را به زیر انداختند و چون جوابی برای گفتن نداشتند یکی یکی جلسه را ترک کردند و با خود می گفتند اگر بگوییم نمیشناخت ، پس باید بگوییم که فاطمه ( سلام الله علیها ) کافر از دنیا رفته است و حاشا که سیده نساء العالمین کافر از دنیا رفته باشد و اگر بگوییم می شناخت چگونه بگوییم امام زمانش ابوبکر بوده ؟ در حالی که بخاری ( از سرشناس ترین علمای اهل سنت ) گفته : ماتت و هی ساخطه علیهما - فاطمه ( سلام الله علیها ) در حالی از دنیا رفت که به سختی از ابوبکر غضبناک بود “و چون مجبور می شدند بر حقانیت و امامت علی بن ابیطالب (علیه السلام ) اقرار بورزند سکوت کرده و جلسه را با خجالت ترک کردند.
شناخت همسر
?همسرت رو سه جا میتونی بشناسی :
1. ﺗﻮی ﺟﻤﻌﯽ ﮐﻪ ﺟﻨﺲ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺑﺎﺷﻪ
2. ﺗﻮی ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ خونواده اش ﺑﺎﺷﻦ
3. توی جمعی که بهترین دوستاش هستن
?اﮔﻪ ﺗﻮی ﺍﯾﻦ 3 ﺟﺎ تنها نموندی بهترین رفیقته!!
یه حالت چهارم ھم تبصره میزنیم:
توی شادی هاش یه قدم برو عقب و چیزی نگو… اگه خودش جاتو خالی دید و صدات کرد بدون بهترین رفیقته..
کسی میگفت:
وقتی مردان حرمت مرد بودنشان را بدانند و زنان شوکت زن بودنشان را، مردان همیشه مرد میمانند و زنان همیشه زن و آنگاه هر روز، نه روز “زن” و نه روز “مرد” بلکه روز “انسان” است
ولادت حضرت علی (ع)
نعرهی مستی در ایوان نجف باید زدن
تیر آهت را سحرگه بر هدف باید زدن
جرعهایی از دست ساقی با شعف باید زدن
بعد از آن در آسمان با ماه دف باید زدن
هست تا هستی بود بر تارکش این یک شعار
لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار
سِرِ کعبه در رجب بر عالمی شد آشکار
سر برون آورد از خانه علی با افتخار
مقصد خلقت، اساس گردش لیل و نهار
نام مولایم علی گردید عالم را مدار
مادر این خانه گشته فاطمه بنت اسد
آمده دنیا اساس قل هو الله احد
خانهی کعبه شکاف افتاد از نام علی
غیر احمد انبیا جرعه کش جام علی
روز وشب جبریل پر وا کرده بر بام علی
هر چه در هستیست،گردیده همه رام علی
فوق ایدیهم که حق فرموده دست مرتضاست
بی جهت نبود که دستان علی مشگل گشاست
ساقی امشب در کفش ساغر گرفته غم مخور
مرغ روحم چونکه بال و پر گرفته غم مخور
با هنیئا لک، نوایی سر گرفته غم مخور
می ز دست ساقی کوثر گرفته غم مخور
تشنهام من، تشنهام من، ساقیا جامی بده
جامی از آن نشئهی اسرار گمنامی بده
ساقیا من تا سحر فریاد هو هو میزنم
بین کنعان وجودم شاهد پیراهنم
یار را گم کرده ام یا روح رفته از تنم
آتش افتاده زمستی در میان گلشنم
سنیه را بگشا کعبه ماه من را پس بده
سینه سوزان فراقم آه من را پس بده
گرد خود میگردم و این خانه از آن من است
در طواف خویشم و پروانه از آن من است
جان شیرین دارم و جانانه از آن من است
حامل قرآنم و دردانه از آن من است
مادر فرزند این خانه منم، بنت اسد
هست فرزندم ظهور قل هو الله احد
آنکه مسجود ملائک در سما باشد، علیست
آشنا در آسمانها، سّر اوادنی علیست
مظهر ذات و صفات و علم الاسماعلیست
رهنمای انبیا در هر زمان مولا علیست
چشم حق چشم علی و گوش حق گوش علیست
دست حق، دست علی، ذرات مدهوش علیست
بوهای آرامبخش
بوهای آرامبخش
استشمام بوهاي مختلف روي نحوه رفتارهاي انسان تأثير مستقيم دارد
?استشمام بوي نان:
باعث ميشود شما مهربانتر شويد. در واقع بوي نان انسان را نرمتر ميکند
?استشمام بوي نعناع:
بهخصوص براي ورزشکاران باعث ايجاد انگيزه و علاوه بر اين، باعث بهبود خُلق و خوي افراد ميشود
?استشمام دانههاي قهوه :
استرس را به حداقل ميرساند و شادماني بيشتري را به سمت شما جذب ميکند
?استشمام بوي پرتقال و ليمو:
باعث افزايش انرژي و به دنبال آن شادی و نشاط میشود
?استشمام بوی سیب
افزایش امیدواری را افزایش میدهد خصوصا در صبح
?استشمام گل یاس:
عطر یاس میتواند شما را از غمگینی برهاند و افکار ناشی از افسردگی را از ذهن دور کند
?استشمام کاج:
عطر و بوی کاج دشمن استرس است و باعث میشود از ته دل بخندید!
?استشمام دارچین:
باعث افزایش حافظه و تمرکز میشود
?استشمام اسطوخودوس:
رایحه اسطوخودوس برای رفع اختلالات خواب و آرام شدن ذهن و جسم مناسب است